درباره اختلال وسواس چه می دانید؟
درباره ی اختلال وسواس |
مقدمه
وسواسها عبارتند از افکار و تصاویر ذهنی
ناخواسته و مزاحم که با ارزشهای فرد هماهنگ نیست و با احساسهای ناراحتی و اضطراب
و نیز تمایلی برای جبران وسواس همراه است. جبران غالبا شکل رفتار اجباری را به خود
میگیرد( مثل شستن یا وارسی کردن) این رفتار اجباری معمولا به شیوهای قالبی و
تکراری بوده و خود فرد قواعد نحوهی انجام آن را تعیین میکند. این رفتارهای
وسواسی (مثل شستشو) در رابطه با تسکین موقتی اضطراب بوده و این انتظار را در ذهن
فرد ایجاد میکند که اگر این رفتارها را انجام نمیداد، اضطرابش افزایش مییافت از
طرفی اگر فرد طاقت روبرو شدن با افکار وسواسیاش را در وجود خود نبیند سعی میکند
اثر افکار وسواسی را خنثی سازد، مثلاً در پاسخ به یک فکر وسواسی بخواهد آگاهانه به
چیز دیگری بیاندیشد. همچنین فرد از موقعیتهایی که میتوانند افکار وسواسی را
برانگیزند اجتناب میکند. افکار وسواسی برای فرد وقتی در حالت آرامش دربارهی مشکل
خود میاندیشد معمولا افکاری بیمعنی و ناپذیرفتنی تلقی میشوند.
افکار وسواسی غیر
ارادی و توأم با افزایش اضطراب هستند اما رفتارهای وسواسی ارادی هستند که فرد
بمنظور کاهش اضطراب (یا کم کردن احتمال خطر) آنها را انجام میدهد!!! محتوای افکار
وسواسی غیرقابل قبول و غالبا نفرت انگیز است و هر قدر یک اندیشهی مزاحم از لحاظ
شخصی ناپذیرفتنیتر باشد، وقوع آن فرد را بیشتر ناراحت میکند. بعضی از انواع افکار
وسواسی عبارتند از:
رفتارهای وسواسی
اعمال وسواسی (مثل شستن) همان طور که گفته شد اجباری بوده و فرد با ترک آن دچار اضطراب میشود. این اعمال ارادی بوده و ریشه در افکار وسواسی دارند که برعکس غیرارادیاند. انواع رفتارهای (اعمال) وسواسی:
نکته: بیش از 90 درصد افکار وسواسی به اعمال وسواسی منجر میشوند
ولی در جهت مخالف افکار. یعنی اعمال وسواسی در جهت کاهش اضطراب صورت میگیرد اما
در جهت مخالف فکر وسواسی است. مثال:
فکر وسواسی: نکنه
یه وقت دستم کثیف باشد!
عمل وسواسی: بارها
و با دقت دستش را میشوید.
نکته: این اطمینان وجود دارد که هیچ گاه خود افکار وسواسی تحقق نمییابد. این اطمینان بعد از ترک اعمال وسواسی، برای فرد دارای وسواس حاصل میشود.
وسواس مبنای ژنتیکی دارد اما بنظر میرسد یادگیری از محیط نقش بیشتری دارد. حکم وسواس در اسلام حرام است البته باید توجه داشت وجود شک و تردید (وسواس فکری) اشکالی ندارد اما وسواس عملی چون اختیاری است حرام است. در درمان باید وسواس عملی را کاهش دهیم تا به فکر وسواسی خاتمه دهیم. افکار وسواسی بجای اینکه متوقف شوند باید آزاد شوند. (در مورد درمان در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد).
رفتار تشریفاتی
یکی از عواملی که از وسواس کمی شدیدتر است، رفتار تشریفاتی است وقتی مجبور باشیم کاری را طبق یک آداب و رسوم خاص انجام دهیم به آن "رفتار تشریفاتی" میگویند. گاهی تشریفات در مورد کیفیت اعمال است مثلاً کیفیت شستن دستها با آداب خاص همراه است گاهی تعداد و شمارش در رفتار تشریفاتی مهم است مثل تعداد دفعاتی که فرد دستش را میشوید.
درمان وسواس
اگر فردی که با مشکل وسواس روبروست میخواهد از شرکت در درمان خوداری کند، علی رغم آنکه کوششهایی در جهت مقابله با اعتراضها و نگرانیها انجام میپذیرد، در آن صورت درمان هیچ اثری نخواهد گذاشت و نباید آغاز شود.
*روشهای درمان
درمان افکار وسواسی
انسانهایی که از افکار وسواسی رنج میبرند،
اغلب بابت انجام ندادن وظایف خویش احساس گناه میکنند. اطمینان خاطر و قوت قلب
دادن، به این افراد کمک نمیکند و اضطراب آنها را فقط به صورت لحظهای کاهش میدهد.
در رویکرد شناختی به طور اخص دو روش در مورد درمان افکار وسواسی به کار میرود:
"عادت آموزی" و "توقف فکر". این دو روش جلوی اجتنابهای اشخاص
وسواسی را میگیرند. در عادت آموزی افکار وسواسی آن قدر تکرار میشوند که اضطراب
شخص کاهش یابد. پس از سنجش مشروح مشکل، مراجع و درمانگر راههایی پیدا میکنند که
مراجع بدون آنکه حس کند باید کاری انجام دهد، افکار موردنظر را به ذهنش خطور دهد.
بیمار عمداً به فکر مربوطه فکر میکند، آن را مکرراً یادداشت میکند و به نوار ضبط
شدهی افکار و صدای خودش گوش میدهد.
یکی دیگر از روشهای
کاهش دفعات خطور افکار وسواسی به ذهن، روش توقف فکر است. بیمار و درمانگر فهرستی
از افکار وسواسی و رویدادهای مولد این افکار تهیه میکنند. فهرستی نیز از افکار
خوشایند تهیه میکنند، مثل حضور در یک مسابقهی مورد علاقه یا استراحت کنار ساحل.
درمانگر از بیمار میخواهد به صندلی تکیه بدهد و آرامش داشته باشد. سپس فکر وسواسی
را تجسم کند. وقتی بیمار نشان داد که الان فکر در سرش هست، درمانگر فریاد میکشد «
ایست!» سپس درمانگر در مورد آن فکر وسواسی از بیمار سئوال میکند. معمولاً با این
روش، فکر مزبور از بین میرود. این کار را میتوانیم چند بار انجام دهیم. همچنین
میتوانیم از بیمار بخواهیم فکر وسواسی را در نظر بگیرد و به خودش بگوید « ایست!»
البته با صدای بلند. در عین حال درمانگر از مراجع میخواهد این کار را هر روز 20
دقیقه انجام دهد.
اجتناب و خنثی سازی افکار وسواسی
اجتناب مایع رویارویی با افکار ترسناک میشود و در خنثی سازی فرد آگاهانه سعی میکند فکرش را از افکار وسواسی منحرف سازد تا اضطراب حاصل از مواجهه با افکار وسواسی را خنثی سازد. در اعمال وسواسی نیز فرد بخاطر فرار از رویارویی با افکار در جهت مخالف افکار اعمالی را انجام میدهد. اعمال وسواسی و اجتناب و خنثی سازی، بیمار را از مقابله با موقعیتهای ترسناک بازمیدارد، بدین ترتیب مانع از ارزیابی موقعیت از جانب فرد میشوند. اگر افراد این رفتارها را متوقف سازند، متوجه میشوند چیزهایی که آنها را میترسانند در عمل اتفاق نمیافتد.
کسب خاطر جمعی
کسب خاطر جمعی این امکان را برای فرد فراهم میکند که مسئولیت خود را به افراد مورد اطمینان خود واگذار نماید و بدین ترتیب کسب خاطر جمعی هم به رویارویی بیمار با اندیشهی مزاحم خاتمه میدهد. در بعضی موارد فرد دارای مسئلهی وسواس سعی میکند این خاطر جمعی را از مشاور یا درمانگر خود بگیرد. در این مواقع درمانگر وسوسه میشود که با ایجاد چنین اطمینانی اضطراب بیمار را کم کند، اما این کار با شکست مواجه میشود. شیوهی تکراری، مقاوم و قالبی موجود در کسب اطمینان شباهت زیادی به سایر شکلهای اعمال وسواسی دارد. البته از همین تجربهی کسب اطمینان و خاطر جمعی در جلسهی مشاوره میتوان استفادهی درمانی کرد به این شکل که وقتی فرد دارای وسواس در پی کسب خاطر جمعی است، درمانگر از او سوال میکند که آیا تسکین حاصل از کسب اطمینان پایاست یا زودگذر؛ و کسب اطمینان با سایر شکلهای خنثی سازی مقایسه میشود و در این صورت کسب اطمینان به جای یک تجربهی دلسرد کننده که جلوی سایر بحثهای مفید را نیز میگیرد به یک فرصت تبدیل میشود که در آن وسواس مستقیماً مورد توجه قرار میگیرد. درمان وسواس شامل رویارو ساختن فرد با موقعیتهای اضطراب برانگیز و در عین حال تشویق او برای ایجاد وقفه در هر نوع رفتاری است که مانع از این رویارویی میشود و یا به آن پایان میبخشد. همزمان با آن ارزیابی مجدد ترسها مورد تشویق قرار میگیرد، به نحوی که بیمار درمییابد چیزهای مورد ترس، در واقع اتفاق نمیافتد.
پس میتوان نتیجه گرفت بهترین راه برای برخورد با این افکار این است که به آنها عادت کرد بدون آنکه به کارهایی از قبیل شستشو و اجتناب پرداخت. این کار به چند طریق کمک میکند: فرد دارای وسواس میتواند به چیزهایی که او را میترسانند عادت کند، در این صورت، سبک زندگی معمولیتری بوجود میآید و متوجه میشود که چیزهایی که او را بیش از حد میترسانند، اتفاق نمیافتد. قسمت عمدهی هدفهای درمانی، این است که راههایی در این جهت پیدا شود و اینکه فرد هر چه بیشتر با چیزهایی که او را اذیت میکند تماس حاصل کند تا به آنها عادت کند، مهم است. شیوههایی برای جلوگیری از رفتارهایی مانند شستشو مورد استفاده قرار گیرند تا خود او متوجه شود آنچه موجب نگرانیاش میشود. واقعاً اتفاق نمیافتد فرد دارای وسواس با به کارگیری این شیوهها ابتدا اضطراب پیدا می کند اما بعد از مدتی این اضطراب کمتر و کمتر میشود. هدف اصلی در کار مشاوره با وسواس این است که فرد بتواند شیوههای دیگری در پاسخ به افکار وسواسی یاد بگیرد تا ارتباط بین افکار و هراس کاهش یابد.