سام سعود مقتدرانه ایران به جام جهانی مبارک همه ی هموتنان باد
تعریف بیش فعالی:
به حالتی اطلاق می شود که کودک به نحو افراطی و بیش از اندازه فعال و پر جنب و جوش باشد و این تحرکات زیاد اطرافیان وی را دچار مشکل می کند.
به علت بی دقتی ممکن است در انجام تکالیف مدرسه و کارهای محوله دیگر اشتباهات زیادی را مرتکب شوند
این اختلال در تعدادی از بچه های پیش دبستانی یا دوران ابتدایی دیده شده است همراهی و جلب توجه آنها دشوار است، تقریباً بین 3 تا 5 درصد از کودکان مبتلا به این اختلال می باشند.
البته این اختلال به عنوان ناتوانی در یادگیری محسوب نمی شود بلکه به نوعی بی توجهی و حواس پرتی در یاد گیری محسوب می شود.
علائم بیش فعالی ـ تکانش وری یا بی توجهی که موجب تخریب می شوند باید قبل از 7 سالگی ظاهر شود، ممکن است بعد از سالها تشخیص داده شود که فردی بیش فعال است.
بیش فعالی (رفتارش)در کودکان مبتلا نسبت به کودکان عادی بیشتر حالت تکانش وری دارند.
از توجه به جزئیات ناتوان هستند به دلیل عدم توجه دقیق و بالا بودن میزان حواس پرتی.
به پایان رساندن کار یا بازی برای آنها دشوار است،می خواهند همه چیز بر وقف خواسته های درهم برهم آنها باشد که برای خودشان هم انتهایش مشخص نیست و دیگران را خسته و کلافه می کند.
اغلب به صحبتها، خواهشها و دستورات دیگران تا آخر گوش نمی دهند و قادر به تکمیل تکالیف مدرسه و کارهای روزمره و وظایف خود نیستند،اگر این کارها به دلیل بی توجهی باشد نه به دلایل دیگر(مثل عدم فهم دستورالعمل ها)در ساماندهی فعالیتهای خود مشکل دارند
کارهایی که مستلزم حفظ تلاش ذهنی هستند برای آنها ناخوشایند و تنفر آمیزند. از فعالیتهایی که مستلزم خودکاربردی تلاش ذهنی سازماندهی و تمرکز(مثل کارهای خانه یا مدرسه) هستند اجتناب می ورزند.
بیشتر از ابزار برای کارهای غیر معمول استفاده می کنند و ابزار خود را هم به راحتی گم می کنند و در حین کار به خود آسیب می زنند.
وقتی کاری به آنها واگذار می شود و یا خودشان مشغول انجام کاری هستند با کوچکترین محرکی(مثلصدایماشین یا صحبت دیگران و...)کار را قطع وحتی به راحتی فراموش میکند وبه محرک توجه میکند .
آنها در موقعیتهای اجتماعی دوست دارند پی در پی صحبت کنند و به حرف دیگران گوش ندهند.
علائم بیش فعالی :
1- به خود پیچیدن،نا آرامی و بی قراری
2- نمی توانند سر جایشان بنشینند
3-خیلی زود و به راحتی به هم می ریزند و ناراحت می شوند
4- تحمل نوبت و انتظار را ندارند
5- در حرف زدن و پاسخ دادن عجول و هول هستند
6- قواعد و دستور العمل ها را نمی توانند به درستی دنبال کنند
7- در تمرکز و توجه مشکل اساسی دارند و نمی توانند تمرکز کنند
8- از کاری به کار دیگر می پرند قبل از انجام کار قبلی
9- آرام نمی توانند بازی کنند
10- خیلی سریع(تند تند)و زیاد حرف می زنند
11- حرف دیگران را قطع می کنند و وسط حرف آنان می پرند.
12- شنونده خوبی نیستند
13- وسایل مورد نیاز خود را گم می کنند
14- اغلب دست به کارهای خطرناک می زنند.
انواع بیش فعالی:
1- بیش فعالی ـ نوع غالباً بیش فعال ـ تکانش ور:
در این نوع فعالیت و تحرک بیش از حد شایع است.
زمانی باید این نوع تشخیص را داد که شش یا بیش از شش مورد از علایم بیش فعالی ـ تکانش وری (و کمتر از شش مورد از علائم بی توجهی)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد در چنین مواردی نیز ممکن است هنوز هم بی توجهی علامت بالینی مهمی باشد
2- بیش فعالی،نوع غالباً بی توجه:
در این نوع عدم توجه قالب است که در آنها فعالیت و تحرک بیش از حد از خودشان نشان نمی دهند و گاهی اوقات تحت عنوان ADD می شناسیم.
این تشخیص زمانی باید داده شود که شش یا بیش از شش مورد از علایم بی توجهی(کمتر از شش علامت،بیش فعالی ـ تکانش وری)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد.
3- بیش فعالی نوع مرکب:
در این نوع ترکیب یافته فرد هم اختلال توجه و هم علایم تحرک بیش از حد را نمایان می سازد.
زمانی باید تشخیص این اختلال داده شود که شش یا بیش از شش مورد از علایم بی توجهی و شش (یا بیش از شش) مورد از علائم بیش فعالی ـ تکانش وری حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد. اغلب کودکان و نوجوانان دارای اختلال کمبود توجه/بیش فعالی از نوع مرکب رنج می برند اینکه چنین مطلبی در مورد بزرگسالان نیز صادق باشدتا کنون گزارشی نشده است.
ملاک های تشخیص :
1- زمان : این اختلال می بایست بیش از شش ماه استمرار داشته باشد.
2- تعداد : این اختلال را نمی توان با یک یا دو مورد از علائم گفته شد تشخیص داد حتماً می بایست زمان استمرار و تعداد نشانه ها طبق موارد فوق همراه هم با شند.
3- مراجعه به روان شناس یا روانپزشک: در صورت دیدن ملاکهای بالا باز هم می بایست با متخصص مربوطه مشورت کرد تا کودک مورد معاینه و تست های مربوطه قرار گیرد آنگاه می توان تشخیص صحیحی بر این اختلال داد.و اگر نیازی به طرح دارو درمانی بود با حوصله و زیر نظر پزشک مربوطه این کار انجام گیرد(نه خود سرانه و با توصیه افراد عادی).
شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی (طنز)
شباهتهای انکارناپذیر میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی آنقدر زیاد است که از دیرباز، در اکثر کشورهای دنیا خدمت سربازی اجباری را قرار دادند تا تمام افراد ذکور جامعه، قبل از افتادن به دام ازدواج (ببخشید! منظورم قبل از متأهل شدن بود) برای ۲ سال طعم زندگی مشترک را بچشند تا در ۱۰۰ سال آینده، زیاد احساس رنج و عذاب نکنند!
۱. چه در خدمت سربازی و چه در زندگی زناشویی، چه بخواهی و چه نخواهی کچل خواهی شد و یا بهعبارت بهتر، کچلت خواهند کرد! البته این کچلی در خدمت سربازی توسط ماشین اصلاح و در زندگی مشترک توسط عواملی چون: استرس شدید، سوء تغذیه، کندن بهصورت لاخلاخ توسط همسر، چپ شدن ماهیتابه روغن داغ روی سر و ... صورت میگیرد! ناگفته نماند که این کچلی در آقایان به نسبت نوع مو، جنس ریشه مو، عوامل ارثی و ... متفاوت است، ولی به هر حال به قول معروف: دیر و زود داره ولی بالاخره همهمون کل پا میشیم!
۲. شباهت بعدی در زمینه داشتن فرمانده و بهعبارتی، فرمانبردار شدن است! به محض ورود به پادگان و یا منزل مسکونی مشترک (خانه بخت)، هر مردی یک فرمانبردار بیچون و چرا محسوب میشود که اگر طالب جان و سلامتی جسمی و روانیاش میباشد، باید تمام فرامین فرمانده و یا همسر خود را بر روی تخم چشمانش بگذارد و هرگونه تخطی از دستورات فرمانده و همسر، پاسخی جز گلوله، حبس، اضافه خدمت (در خدمت سربازی) و افتادن توی سماور پر از آب جوش، هدف قرار گرفتن با ساتور، رفتن دست توی چرخ گوشت، پرت شدن از پنجره طبقه هفتم به بیرون، گشنگی و تشنگی کشیدن و ... (در زندگی زناشویی) نخواهد داشت!
۳. شباهت سوم در این نکته اقتصادی خلاصه میشود که چه سرباز و چه مرد متأهل، میزان پولی که در آخر برج به دست او خواهد رسید، فقط به میزانیست که کفاف بر طرف کردن نیازهای اساسی او را بدهد و چیزی برای پسانداز کردن و یا خرج کردن در زمینههایی غیر از نیازهای اساسی نخواهد ماند و در این میان، سرباز و مرد متأهل، هر چقدر هم که جان بکنند و عرق بریزند، فرقی به حال فرمانده یا همسرش نخواهد کرد و باطبع تأثیری در جهت افزایش مستمری آنان نخواهد داشت، بهعبارت بهتر، در هر دو جا یکی باید کار کنه تا اون یکی حال کنه!
۴. از دیگر شباهتهای موجود میان این دو قشر آسیبپذیر جامعه، شباهت در آرزو کردن است! بدین معنی که هر پسری پس از ورود به پادگان و خانه بخت است که قدر زندگی در خانه پدری را میفهمد و از اعماق وجودش و با تمام اعضاء و جوارحش آرزو میکند که ای کاش هنوز هم در کنار پدر و مادرش به سر میبرد و ایضاً خودش را نیز لعنت خواهد کرد که چرا قدر آن روزهای شیرین را ندانسته است! چرا که در پادگان و خانه مشترک دیگر کسی غذای مفت به او نمیدهد، لباسهایش را نمیشوید و اتو نمیزند، کسی نازش را نمیکشد و ... و فقط خود اوست که مسئول انجام تمام کارهای شخصیاش و نیز کارهای چند نفر دیگر میباشد!
۵. از دیگر شباهتها میتوان به این نکته اشاره کرد که اکثر سربازی رفتهها و اکثر مردان متأهل متفقالقول هستند که در این ایام، هر روز به اندازه یکسال برای آنها میگذرد و ثانیهها حکم ساعت را پیدا میکنند که به احتمال زیاد دلیل آن، مواردی مشابه موارد فوق میباشد!
و در نهایت اینکه چند ماه پس از آنکه کارت پایان خدمت یا قباله ازدواج را دریافت کردید، صدای خواندن این شعر معروف در گوشتان خواهد پیچید که: (گول خوردی آی گول خوردی!) زیرا آن موقع است که تازه دوزاریتان جا میافتد که با این کارت و قباله نه کاری به آدم میدهند و نه وام ازدواج و نه خیلی از چیزهای دیگر که شما را به بهانه آنها در این راه وارد کرده بودند، پس متوجه خواهید شد که تنها مورد استفادهای که برای شما خواهند داشت این است که میتوانید از آنها برای امانت دادن به کلوپ برای کرایه فیلم استفاده نمایید...!!!
آشناترین صدا،صدای پای اشک است که هر سحر از چشمه سار چشم به شوق تماشای تو در دشت گونه هایم جاری می شود.
تو را از لحظه هایم خط زدم،دلم از فهرست قاصدک ها خط خورد.
قرار بود با تو باشم،یادم رفت،وقتی یادم آمد که با زمستان هم آغوش بودم. فردا بهاراست و تو آن سبزه زاری هستی که بهار در رگهای تو جاریست.
همین جا منتظر می مانم تا بهار بیاید ویخ دلم را باز کند تا از بلند ترین قله ها تا آبی بیکران چشمانت جاری شوم. بال هایم را سیاهی شب بسته است.
ای زیبا ترین ستاره بتاب تا به مقصد روشنایی رؤیاییِ دلت اوج بگیرم.
قلب کوچه باغی است برای عبور خدا و قلب بی خدا بن بستی سیاه است. خدا تنها نظاره گری است که هرگز اشتباه نمی کند.
خدا تمام عاشق ها و معشوق ها را می بیند. خدا تمام عشق های قشنگ را یاری می کند. خدا اجازه نمی دهد کرکس ها لاشه انسانیت را پاره کنند.
خدا دوست دارد آینة دل ما پر از طلوع های طلایی باشد. خدا زیباست و دل ما هرچه زیباتر به خدا نزدیکتر است.
خدا پر از زیبایی است...
عزت نفس و کودکان
در دوره کودکی که از مهمترین دوره های زندگانی بشر است گذشته از زمینه ارثی, محیط نقش بسزایی در تربیت کودک دارد و نخستین محیطی که کودک در آن زندگی را آغاز می کند, خانواده است. والدین به خصوص مادر نقش به سزایی در تربیت کودک دارند از دید اسلام کودکان بر اساس فطرت پاک خود زمینه پذیرش خیر, نیکی و تربیت اسلامی شکوفا کردن زمینه های فطری کودکان می باشد و هر گونه انجراف از فطرت بر اساس تقصیر یا قصور والدین صورت می گیرد. "کل مولد یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه و یمجسانه[1]" هر فرزندی بر اساس فطرت سلیم اسلامی زاده می شود و این پدر ومادرند که او را به یهودیت, نصرانیت و مجوسیت سوق می دهند. فرزندان در دیدگاه اسلام حقوقی دارند که پدر و مادر بایستی آنها را مراعات کنند مانند حق تربیت, نام نیکو و .... روش های ایجاد کرامت در کودکان: 1- نامیدن کودک به اسامی نیکو: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "یا علی حق الولد علی والده ان یحسن اسمه و ادبه[2]گ یاعلی انتخاب اسم خوب و ادب حقی است که هر فرزند به پدر خود دارد. 2- احترام به کودک: در جامع الاخبار آمده است "اذا سمیع الولد فاکر مواله واوسعواله فی امجالس و لا تقبحو اله وجها[3]" وقتی که نام فرزندان را می برید او را گرامی بدارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و نسبت به او روترش نکنید . پیامبر در این حدیث موضوع احترام فرزندان را به اولیاء گوشزد می کند زیرا کودکی که مورد بی اعتنایی و توهین دیگران قرار گیرد دچار حس حقارت و خود کم بینی می شود تمام افراد انسانی از توهین و هتک حرمت و زایل شدن شخصیت هود ناراحت می شوند انسان تمنا و آرزوی احترام دارد و اگر برای او اهمیتی قایل نشود دچار ناراحتی های روانی نظیر حقارت می شود و این عارضه در کودکان که عاطفی تر و حساس تر هستند به شکل بارزتری نمود پیدا می کند راجرز احترام بدون شرط به کودکان را اساس تشکیل عزت نفس در آنان می داند (شاملو, 1378, ص 114). 3- محبت و ترحم به کودکان: نیاز به دوست داشتن از نیازهای روانی کودک است دوست داشتن یعنی قبول او به عنوان یک انسان ارزشمند نزد والدین, و این قبول داشت به عزت نفس منجر می شود. از جمله اموری که محبت به کودکان را می رساند و بوسیدن آنهاست. ترحم به کودکان انجام وعده موجب احساس شخصیت در آنان می شود چرا که به او اهمیت داده و برای وعده هایی که به او داده شده اهمیت قایل شدن برای تو را می رساند و این مساله در پرورش عزت نفس او موثر است. 4- عدم تحمیل بی جا به کودک: اگر انتظارات والدین ما فوق طاقت کودکان باشد و بر آنان تحمیل شود, عزت نفس آنان کاهش می یابد زیرا در مقابل کاری که خارج از اتوان اوست دچار شکست شده و به دنبال این شکست عزت نفس او کاهش می یابد و باید کودک را به عنوان یک کودک پذیرفت, بر توانایی های او ارج نهاد و از آنچه در توان او نیست صرف نظر کرد تا او به سرکشی, دروغ و .... که از پیامدهای ذلت نفس است دچار نشود. 5- عدم تنبیه به خصوص تنبیه بدنی: انسان جایز الخطاست و کودک به دلیل رشد عقلی کافی, نداشتن تجربه و محدود بودن میزان یادگیری هایش دچار خطای بیشتری می شود. اسلام با نهی از تنبیه به خصوص تنبیه بدنی راه را برای بروز احساس حقارت می بندد. علی (ع) فرمود: "لا تضربه و اهجره و لا تطل[4]" فرزدن را مزن و برای ادب کردنش از او قهر کن ولی مواظب باش قهرت طولانی نشود و زود آشتی کن. 6- رعایت مساوات و عدم تبعیض بین کودکان: اگر بچه ها خلاف این را احساس کنند یعنی پدر و مادر در بذل توجه, مساوات را رعایت نکنند از یک طریف موجبات حسادت و کینه را از طرفی باعث می شود و از طرفی باعث حقارت و ذلت را فراهم می سازند. پیامبر اکرم (ص) می فرمود: "اعدادا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی البر و اللطف[5]" میان فرزندان به عدالت رفتار کنید همان طور که دوست دارید در نیکی و لطف نیز بین شما به عدالت رفتار شود. 7- سلام کردن به کودکان: پیامبر اکرم (ص) خود همیشه به کودکان سلام می کرد زیرا این امر موجب ارزش گذاری به کودکان و بالا بردن عزت نفس در آنان می گردد. -------------------------------------------------------------------------------- 1. سفینه البحار- جلد 2- ص 373 2. وسائل اشیعه- ج 5- ص 115 3. جامع الاخبار- ص 124 4. بحار النوار- ج 23- ص 114 5. محجه البیضاء- ج 2- ص 64