سکوتم غوغاییست

به سراغ من اگر می ایی نرم و اهسته بیا

سکوتم غوغاییست

به سراغ من اگر می ایی نرم و اهسته بیا

اختلال وسواس

درباره اختلال وسواس چه می دانید؟

درباره ی اختلال وسواس

مقدمه

وسواس‌ها عبارتند از افکار و تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحم که با ارزش‌های فرد هماهنگ نیست و با احساس‌های ناراحتی و اضطراب و نیز تمایلی برای جبران وسواس همراه است. جبران غالبا شکل رفتار اجباری را به خود می‌گیرد( مثل شستن یا وارسی کردن) این رفتار اجباری معمولا به شیوه‌ای قالبی و تکراری بوده و خود فرد قواعد نحوه‌ی انجام آن را تعیین می‌کند. این رفتارهای وسواسی (مثل شستشو) در رابطه با تسکین موقتی اضطراب بوده و این انتظار را در ذهن فرد ایجاد می‌کند که اگر این رفتارها را انجام نمی‌داد، اضطرابش افزایش می‌یافت از طرفی اگر فرد طاقت روبرو شدن با افکار وسواسی‌اش را در وجود خود نبیند سعی می‌کند اثر افکار وسواسی را خنثی سازد، مثلاً در پاسخ به یک فکر وسواسی بخواهد آگاهانه به چیز دیگری بیاندیشد. همچنین فرد از موقعیت‌هایی که می‌توانند افکار وسواسی را برانگیزند اجتناب می‌کند. افکار وسواسی برای فرد وقتی در حالت آرامش درباره‌ی مشکل خود می‌اندیشد معمولا افکاری بی‌معنی و ناپذیرفتنی تلقی می‌شوند.
افکار وسواسی غیر ارادی و توأم با افزایش اضطراب هستند اما رفتارهای وسواسی ارادی هستند که فرد بمنظور کاهش اضطراب (یا کم کردن احتمال خطر) آنها را انجام می‌دهد!!! محتوای افکار وسواسی غیرقابل قبول و غالبا نفرت انگیز است و هر قدر یک اندیشه‌ی مزاحم از لحاظ شخصی ناپذیرفتنی‌تر باشد، وقوع آن فرد را بیشتر ناراحت می‌کند. بعضی از انواع افکار وسواسی عبارتند از:

  • افکار وسواسی با موضوعات مذهبی: بعضی مواقع سؤالات مذهبی به ذهن فرد می‌آید (مانند اینکه نکند خدا نباشد) که او را دچار حول و اضطراب می‌کند. بعضی افکار مایه‌ی فحش و نفرین و بی‌ادبی دارد (مثلاً فرد در دلش به خدا فحش می‌دهد : به شکل کفرگویی). بعضی اوقات نیز این افکار تصویری می‌شوند و تصویرهایی در ذهن او می‌آید که آنها را دوست ندارد (مثلا تصویر خدا به شکلی کریه و زشت به ذهن فرد می‌آید).
  • افکار وسواسی سکسی: مایه‌ی جنسی دارد و ممکن است به شکل فکر یا تصویر باشد در این حالت افکار سکسی که فرد دوست ندارد دائم به ذهنش می‌آید. همان طور که گفته شد بعضی افکار به شکل تصویری است (تصویر اندام جنسی فردی که با او رابطه‌ی جنسی برقرار می‌کند).
  • افکار وسواسی خطر: فرد با این افکار احساس خطر می‌کند و می‌ترسد برای خودش یا دیگران ایجاد خطر کند (مثلاً فرد به خود می‌گوید نکند به گوش پدرم سیلی بزنم یا نکند خودم را بکشم).
  • افکار وسواسی مرگ:این افکار از ذهن فرد می‌گذرد که نکند پدر، مادر یا دیگر نزدیکانم بمیرند (بیشتر درباره مرگ دیگران).
  • افکار وسواسی راجع به بیماری:فرد فکر می‌کند که دچار یک بیماری است (سرطان، ایدز و ...) و مخصوصا بیماری‌هایی که شیوع بیشتری دارد. که معمولا دلداری اطرافیان و پزشک هم تأثیر چندانی ندارد (فرد می‌گوید از کجا معلوم که من ایدز نداشته باشم ؟!).
  • افکار وسواسی راجع به آلودگی:در این نوع از افکار فرد دائماً فکر می‌کند که آلوده شده است این افکار دو دسته‌اند: الف) نجس و پاکی ، ب) پاکیزگی و کثیفی.
  • افکار وسواسی راجع به نظم:فرد هنگامی راضی است که هر چیزی سر جای خودش باشد.
  • افکار وسواسی راجع به انبار کردن:فرد هیچ چیزی را دور نمی‌ریزد اگر هم این کار را انجام دهد دچار اضطراب می‌شود. او برای توجیه می‌گوید هر چیزی زمانی به درد می‌خورد.
  • افکار وسواسی شک و تردید: بعضی افکار نوعی شک و تردید هستند که از قالب افکار خام خارج می‌شوند که یا به یقین تبدیل می‌شوند یا از کنار آنها رد می‌شویم. شک می‌تواند نسبت به هر چیزی صورت پذیرد و گاه ساده و در عین حال شدید است. شک لزوماً با بدبینی برابری نمی‌کند. فقط تردیدی است در مورد اینکه " آیا فلان کار را انجام داده‌ام یا نه؟" گاهی شدت شک آن قدر زیاد است که فرد وقت زیادی را صرف اطمینان خود می‌کند ولی نهایتا حل نمی‌شود و در موارد شدیدتر فرد نیاز دارد که دیگران او را کنترل و تأیید کنند. مثلاً فردی که به قفل کردن در منزل شک دارد ممکن است چندین بار از قفل بودن آن خود را مطمئن سازد و در را وارسی کند و در نهایت از همسرش بخواهد که او را مطمئن سازد که در قفل است. بعضی از شک‌ها از این هم شدیدتر هستند مثلاً فرد شک می‌کند که آیا بچه‌اش دختر خودش است یا نه؟ و سعی می‌کند با سؤالات خاصی و حتی دیدن نشانه‌ها به یقین برسد.
  • افکار جادویی: نوع دیگری از افکار وسواسی، جادویی هستند؛ بدین معنی که در آنها فرد برای افکارش ارزش اثر گذاری قائل است و تصور می‌کند افکارش در جایی مؤثرند. در بچه‌ها این افکار فراوان دیده می‌شود مثلاً فرد به خودش می‌گوید: "اگر توپ به در خورد من قبول می‌شوم !" پس عمل خود را اثر گذار می‌داند. این افراد به نوشته‌هایی مانند « فلان کار را بکن و این را هزار بار بنویس یا به هزار نفر بفرست ! » بسیار اهمیت می‌دهند. فرد مولد این نوشته‌ها، خود به دلیل داشتن افکار جادویی به پخش آنها می‌پردازد . افکار این افراد اگر به بن‌بست برسد، فراموش شده و اگر دوباره در چنین موقعیتی قرار گیرند، آن کار را انجام می‌دهند. آدم‌های مبتلا به وسواس ، امکان وجود چنین افکاری در آنها زیاد است. در برخی بیماران اسکیزوفرنیا از این هم شدیدتر است: مثلاً بیمار فقط زمانی از خانه خارج می‌شود که سر عقربه‌های ساعت بر روی یکدیگر قرار گیرند در این زمان این افراد معتقدند که افکارشان بر جهان آفرینش مؤثر است ولی این فکر علت منطقی ندارد. اگر این افراد رئیس شوند، افکار جادویی‌شان پس از مدتی در سطح کلی بصورت خرافات پخش می‌شود. این افکار یا با عمل به آن و یا با انکار آنها تقویت می‌شوند ( با نرفتن و اتفاق افتادن و رفتن و اتفاق نیفتادن) این افراد در حالت انتظار به سر برده و همه چیز را به موضوع خود ربط می‌دهند.

رفتارهای وسواسی

اعمال وسواسی (مثل شستن) همان طور که گفته شد اجباری بوده و فرد با ترک آن دچار اضطراب می‌شود. این اعمال ارادی بوده و ریشه در افکار وسواسی دارند که برعکس غیرارادی‌اند. انواع رفتارهای (اعمال) وسواسی:

  • اعمال وسواسی مذهبی: تجسّس در مورد اینکه آیا خدا هست یا نه؟ فرد می‌رود دنبال افکارش تا آنها را ثابت کند البته بعضی تجسّس‌ها فلسفی و فکری هستند که دو ویژگی دارند: 1) اضطراب زا نیستند. 2) می‌توان آن را به تعویق انداخت. ولی اعمال وسواسی خود اضطراب‌زا هستند. فرد افکار خود را کفر می‌داند و در جهت خنثی کردن افکارش بدنبال نذر و صدقه می‌رود. بعد از وقوع افکار وسواسی فرد بخاطر رهایی از اضطراب عملی انجام می‌دهد مثلاً زیاد نماز می‌خواند، جمله‌‌ای را چندین بار تکرار می‌کند و ... .

نکته: بیش از 90 درصد افکار وسواسی به اعمال وسواسی منجر می‌شوند ولی در جهت مخالف افکار. یعنی اعمال وسواسی در جهت کاهش اضطراب صورت می‌گیرد اما در جهت مخالف فکر وسواسی است. مثال:
فکر وسواسی: نکنه یه وقت دستم کثیف باشد!
عمل وسواسی: بارها و با دقت دستش را می‌شوید.

  • اعمال وسواسی سکسی: افکاری در ارتباط با رابطه‌ی جنسی با محارم وجود دارد که فرد برای رهایی از اضطراب بطور جبری مثلاً مادرش را نگاه نمی‌کند، خانه را به روز ترک می‌کند یا با او دعوا می‌کند تا افکارش موقتاً قطع شوند.

نکته: این اطمینان وجود دارد که هیچ گاه خود افکار وسواسی تحقق نمی‌یابد. این اطمینان بعد از ترک اعمال وسواسی، برای فرد دارای وسواس حاصل می‌شود.

  • اعمال وسواسی خطر :در اینجا فرد برای رهایی از افکار آسیب رساندن به خود و دیگران مثلاً تمام چاقوهای منزل را در جایی پنهان می‌کند. در فرد وسواسی هیچ‌گاه این گونه، امکان تحقق نمی‌یابند.
  • اعمال وسواسی شستن :مثل حمام رفتن طولانی،شستن ظروف بطور مکرر و ... .

وسواس مبنای ژنتیکی دارد اما بنظر می‌رسد یادگیری از محیط نقش بیشتری دارد. حکم وسواس در اسلام حرام است البته باید توجه داشت وجود شک و تردید (وسواس فکری) اشکالی ندارد اما وسواس عملی چون اختیاری است حرام است. در درمان باید وسواس عملی را کاهش دهیم تا به فکر وسواسی خاتمه دهیم. افکار وسواسی بجای اینکه متوقف شوند باید آزاد شوند. (در مورد درمان در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد).

  • اعمال وسواسی وارسی کردن: این افراد همیشه چیزهای مهمی را چندین بار و مرتباً بررسی می‌کنند. فرد عادی اصلاً چک نمی‌کند فرد محتاط یک بار چک می‌کند ولی فرد وسواسی بیش از یک بار و تا چندین بار به بررسی خود ادامه می‌دهد. از جمله شاخص‌های چک کردن (وارسی کردن):
  • خواندن: این افراد سرعت پائینی در خواندن دارند و یک صفحه را چند بار می‌خوانند، دارای اضطراب امتحان بوده و بد نیست بدانید 60-70 درصد افراد در خواندن وسواس دارند.
  • نظم: این افراد مقید به زمان هستند. عده‌ای از افراد منظم هستند زیرا از نظر انسانی و اخلاقی خود را مقید به استفاده‌ی صحیح از وقت خویش می‌دانند ولی افراد وسواسی اگر منظم نباشند دچار اضطراب شدید می‌شوند و بی‌نظمی شرایط زندگی آنها را برهم می‌زند.
  • نوشتن: مثلاً برای فرد نوشتن کند و همراه با وارسی است؛ برای پزشک نوشتن نسخه، برای مدیر نوشتن نامه و برای دانشجو نوشتن جزوه آسان نیست.
  • خرید: این افراد برای خرید، مدت‌ها فکر می‌کنند و از خرید خود احساس رضایت نمی‌کنند (به این افراد نباید جنس‌های مختلفی را نشان داد).
  • شمارش: در بچه‌ها شایع‌تر است. (شمردن موزائیک، تیر چراغ برق و ...). اگر شمارش با خرافات همراه شود افکار جادویی پدید می‌آید.
  • انتخاب: این افراد بطور کلی در انتخاب (همسر، شغل، رشته‌ی تحصیلی و ...) با مشکل روبرو می‌شوند، به همین دلیل یا انتخاب آنها طول می‌کشد یا اصلاً انتخاب نمی‌کنند. در سالهای اخیر این وسواس در مورد ازدواج افزایش یافته است، زیرا سن ازدواج بالا رفته است و با شکل گرفتن وسواس انتخاب سخت‌تر می‌شود.

رفتار تشریفاتی

یکی از عواملی که از وسواس کمی شدیدتر است، رفتار تشریفاتی است وقتی مجبور باشیم کاری را طبق یک آداب و رسوم خاص انجام دهیم به آن "رفتار تشریفاتی" می‌گویند. گاهی تشریفات در مورد کیفیت اعمال است مثلاً کیفیت شستن دست‌ها با آداب خاص همراه است گاهی تعداد و شمارش در رفتار تشریفاتی مهم است مثل تعداد دفعاتی که فرد دستش را می‌شوید.

درمان وسواس

اگر فردی که با مشکل وسواس روبروست می‌خواهد از شرکت در درمان خوداری کند، علی رغم آنکه کوشش‌هایی در جهت مقابله با اعتراض‌ها و نگرانی‌ها انجام می‌پذیرد، در آن صورت درمان هیچ اثری نخواهد گذاشت و نباید آغاز شود.

*روش‌های درمان

  • رویارویی ارادی و عمدی با موقعیت‌های اجتنابی قبلی
  • رویارویی مستقیم با محرکهای ترسناک (از جمله افکار)
  • جلوگیری از رفتارهای تشریفاتی اجباری و رفتارهایی که در جهت خنثی‌سازی، عمل می‌کنند

درمان افکار وسواسی

انسان‌هایی که از افکار وسواسی رنج می‌برند، اغلب بابت انجام ندادن وظایف خویش احساس گناه می‌کنند. اطمینان خاطر و قوت قلب دادن، به این افراد کمک نمی‌کند و اضطراب آنها را فقط به صورت لحظه‌ای کاهش می‌دهد. در رویکرد شناختی به طور اخص دو روش در مورد درمان افکار وسواسی به کار می‌رود: "عادت آموزی" و "توقف فکر". این دو روش جلوی اجتناب‌های اشخاص وسواسی را می‌گیرند. در عادت آموزی افکار وسواسی آن قدر تکرار می‌شوند که اضطراب شخص کاهش یابد. پس از سنجش مشروح مشکل، مراجع و درمانگر راه‌هایی پیدا می‌کنند که مراجع بدون آنکه حس کند باید کاری انجام دهد، افکار موردنظر را به ذهنش خطور دهد. بیمار عمداً به فکر مربوطه فکر می‌کند، آن را مکرراً یادداشت می‌کند و به نوار ضبط شده‌ی افکار و صدای خودش گوش می‌دهد.
یکی دیگر از روش‌های کاهش دفعات خطور افکار وسواسی به ذهن، روش توقف فکر است. بیمار و درمانگر فهرستی از افکار وسواسی و رویدادهای مولد این افکار تهیه می‌کنند. فهرستی نیز از افکار خوشایند تهیه می‌کنند، مثل حضور در یک مسابقه‌ی مورد علاقه یا استراحت کنار ساحل. درمانگر از بیمار می‌خواهد به صندلی تکیه بدهد و آرامش داشته باشد. سپس فکر وسواسی را تجسم کند. وقتی بیمار نشان داد که الان فکر در سرش هست، درمانگر فریاد می‌کشد « ایست!» سپس درمانگر در مورد آن فکر وسواسی از بیمار سئوال می‌کند. معمولاً با این روش، فکر مزبور از بین می‌رود. این کار را می‌توانیم چند بار انجام دهیم. همچنین می‌توانیم از بیمار بخواهیم فکر وسواسی را در نظر بگیرد و به خودش بگوید « ایست!» البته با صدای بلند. در عین حال درمانگر از مراجع می‌خواهد این کار را هر روز 20 دقیقه انجام دهد.

اجتناب و خنثی سازی افکار وسواسی

اجتناب مایع رویارویی با افکار ترسناک می‌شود و در خنثی سازی فرد آگاهانه سعی می‌کند فکرش را از افکار وسواسی منحرف سازد تا اضطراب حاصل از مواجهه با افکار وسواسی را خنثی سازد. در اعمال وسواسی نیز فرد بخاطر فرار از رویارویی با افکار در جهت مخالف افکار اعمالی را انجام می‌دهد. اعمال وسواسی و اجتناب و خنثی سازی، بیمار را از مقابله با موقعیت‌های ترسناک بازمی‌دارد، بدین ترتیب مانع از ارزیابی موقعیت از جانب فرد می‌شوند. اگر افراد این رفتارها را متوقف سازند، متوجه می‌شوند چیزهایی که آنها را می‌ترسانند در عمل اتفاق نمی‌افتد.

کسب خاطر جمعی

کسب خاطر جمعی این امکان را برای فرد فراهم می‌کند که مسئولیت خود را به افراد مورد اطمینان خود واگذار نماید و بدین ترتیب کسب خاطر جمعی هم به رویارویی بیمار با اندیشه‌ی مزاحم خاتمه می‌دهد. در بعضی موارد فرد دارای مسئله‌ی وسواس سعی می‌کند این خاطر جمعی را از مشاور یا درمانگر خود بگیرد. در این مواقع درمانگر وسوسه می‌شود که با ایجاد چنین اطمینانی اضطراب بیمار را کم کند، اما این کار با شکست مواجه می‌شود. شیوه‌ی تکراری، مقاوم و قالبی موجود در کسب اطمینان شباهت زیادی به سایر شکل‌های اعمال وسواسی دارد. البته از همین تجربه‌ی کسب اطمینان و خاطر جمعی در جلسه‌ی مشاوره می‌توان استفاده‌ی درمانی کرد به این شکل که وقتی فرد دارای وسواس در پی کسب خاطر جمعی است، درمانگر از او سوال می‌کند که آیا تسکین حاصل از کسب اطمینان پایاست یا زودگذر؛ و کسب اطمینان با سایر شکل‌های خنثی سازی مقایسه می‌شود و در این صورت کسب اطمینان به جای یک تجربه‌ی دلسرد کننده که جلوی سایر بحث‌های مفید را نیز می‌گیرد به یک فرصت تبدیل می‌شود که در آن وسواس مستقیماً مورد توجه قرار می‌گیرد. درمان وسواس شامل رویارو ساختن فرد با موقعیت‌های اضطراب برانگیز و در عین حال تشویق او برای ایجاد وقفه در هر نوع رفتاری است که مانع از این رویارویی می‌شود و یا به آن پایان می‌بخشد. همزمان با آن ارزیابی مجدد ترس‌ها مورد تشویق قرار می‌گیرد، به نحوی که بیمار درمی‌یابد چیزهای مورد ترس، در واقع اتفاق نمی‌افتد.

پس می‌توان نتیجه گرفت بهترین راه برای برخورد با این افکار این است که به آنها عادت کرد بدون آنکه به کارهایی از قبیل شستشو و اجتناب پرداخت. این کار به چند طریق کمک می‌کند: فرد دارای وسواس می‌تواند به چیزهایی که او را می‌ترسانند عادت کند، در این صورت، سبک زندگی معمولی‌تری بوجود می‌آید و متوجه می‌شود که چیزهایی که او را بیش از حد می‌ترسانند، اتفاق نمی‌افتد. قسمت عمده‌‌ی هدفهای درمانی، این است که راه‌هایی در این جهت پیدا شود و اینکه فرد هر چه بیشتر با چیزهایی که او را اذیت می‌کند تماس حاصل کند تا به آنها عادت کند، مهم است. شیوه‌هایی برای جلوگیری از رفتارهایی مانند شستشو مورد استفاده قرار گیرند تا خود او متوجه شود آنچه موجب نگرانی‌اش می‌شود. واقعاً اتفاق نمی‌افتد فرد دارای وسواس با به کارگیری این شیوه‌ها ابتدا اضطراب پیدا می کند اما بعد از مدتی این اضطراب کمتر و کمتر می‌شود. هدف اصلی در کار مشاوره با وسواس این است که فرد بتواند شیوه‌های دیگری در پاسخ به افکار وسواسی یاد بگیرد تا ارتباط بین افکار و هراس کاهش یابد.