سکوتم غوغاییست

به سراغ من اگر می ایی نرم و اهسته بیا

سکوتم غوغاییست

به سراغ من اگر می ایی نرم و اهسته بیا

تبریک

با عرض سلام و ادب اغاز سال 1395 و عید باستانی نوروز مبارکباد 

سلام

با عرض سلام و ادب 

با زودی مطالب جدید در این وبلاگ منتشر خواهد شد.....................................

افسوس‌های 30 سالگی به بعد



 

برای همه ما پیش آمده که در یکی از مقاطع زندگی‌‌، افسوس بخوریم که چرا در دوره‌ای از زندگی‌مان، یا در مقطع پیشین عمرمان‌‌، کاری را که باید انجام می‌‌دادیم‌‌، انجام نداده‌ایم یا کاری را که نباید، انجام داده‌ایم. گاهی این افسوس‌ها در سنین میانسالی بیشتر خود را نشان می‌‌دهند. سنینی که در آنها به‌طور غریزی انسان گمان می‌‌کند شاید دیگر انرژی یا فرصت کافی برای انجام کارهایی را که دوست دارد‌‌، نداشته باشد.

 

به نظر من هم همانطور که اندیشمندان می‌‌گویند زمان انسان در این دنیا محدود است و اگر کاری را که به نظر خود ما مهم است انجام ندهیم همیشه احساس پشیمانی خواهیم کرد. همچنین انرژی انسان محدود است و اگر آن را هدر بدهد یا به غلط‌‌، صرف کارهای بیهوده کند‌‌، این انرژی برای انجام امور اصلی‌تر زندگی کفایت نخواهد کرد. بنابراین شاید به دلیل آگاهی درونی و غریزی از این کمبود‌‌های آتی انرژی است که افراد در سنینی از عمر خود احساس ناراحتی می‌‌کنند و حسرت می‌‌خورند که چرا مثلا تحصیل نکردند، شغل خوبی نداشتند، ازدواج نکردند، بچه‌دار نشدند‌‌، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفتند، کار خوبی را که به آنها پیشنهاد شده بود را رد کردند و... .

به همین دلیل من نمی‌خواهم در بحث افسوس‌‌های میانسالی یا سی‌سالگی‌‌، شما را دلداری بدهم و بگویم هیچ اتفاق بدی رخ نداده و نباید به فکر جبران باشید! از طرفی نمی‌خواهم بگویم که فرصت تمام شده و دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد و تنها باید نشست و غصه خورد یا لب حسرت گزید. بلکه می‌‌خواهم با کمک همدیگر با واقع بینی بیشتر به موضوع نگاه کنیم و موانع رشد و رضایت خود در زندگی را بشناسیم و از میان برداریم.

 

همیشه پلکان پیش ساخته‌‌، بالا برنده نیستند!

منظور من از پلکان پیش ساخته‌‌، راههایی شرطی شده و از روی عادت هستند که افراد گمان می‌‌کنند همه انسان‌ها ناچارند در زندگی آنها را بپیمایند! این پلکان برخی افراد را به پشت بام زندگی می‌‌رسانند اما برای برخی دیگر کارایی ندارند. چرا که بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد کردن و شکوفا شدن‌‌، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدم‌ها، استعدادها و علائق‌مان متفاوت است و هر کس در زندگی راهی دارد که باید هر چه زودتر آن را پیدا کند و در مسیر آن به حرکت در آید. برای یک نفر راه درست این است که دانشمند شود، یک نفر استعداد فوق العاده در نجاری دارد.

 

کسی دیگر مربی خوبی است و می‌‌تواند معلم یا استاد دانشگاه شود و برای یک نفر اوج حرکت در پرورش کودکان خوب و مادر یا پدر شدن است. متاسفانه بسیاری از ما‌‌، به جای این که راه خود، یعنی راه اختصاصی خود را برای پیشرفت پیدا کنیم می‌‌رویم سراغ راههای پیشرفت دیگران و همان نسخه‌‌های شرطی شده و تکراری را انتخاب می‌‌کنیم. نسخه‌هایی که شاید هرگز برایمان کارایی نداشته باشند. به همین دلیل نیز‌‌، وقتی به سرازیری‌‌های سنی خود می‌‌رسیم ناراضی یا پشیمان هستیم و می‌‌گوییم‌ای وای چرا کارهایی را که باید انجام می‌‌دادم‌‌، انجام ندادم؟

 

پیدا کردن راه اصلی در زندگی کار سخت اما بسیار لذت‌بخشی است. اگر امروز در مسیر آن قرار بگیریم بهتر است تا فردا. اما برای پیدا کردن راه اصلی مان باید بتوانیم سوالات موثری از خود بپرسیم و بدان پاسخ بدهیم و البته شاید ناچار باشیم ماهها و بلکه سالها روی آن کار کنیم‌‌، بدان فکر کنیم و با توکل به پرودگار سرانجام بدان دست یابیم.

استعدادها و علائق من چه هستند؟ در چه زمینه‌‌های استعداد ندارم؟

چه کارهایی را دوست دارم؟ چه کارهایی را اصلا دوست ندارم؟

انجام چه کارهایی برایمان ساده و انرژی بخش‌تر است؟

از کودکی به چه نوع کارهایی علاقه نشان می‌‌دادم؟

اگر امکانات نامحدودتری داشتم‌‌، به چه کاری رو می‌‌آوردم؟

در چه کارهایی، خود به خود خلاقیت دارم؟

 

مطمئن باشید اگر در مسیر کاری که بدان عشق و علاقه دارید قرار بگیرید‌‌، هرگز مانند اکثر مردم دچار بحران‌‌های حاد میانسالی نخواهید شد. بحران میانسالی یا پیش از آن، برای کسانی رخ می‌دهد که محصولات کافی در زندگی نداشته و ندارند. چه این محصول‌‌، نوشتن یک کتاب، ساختن یک ساختمان شاخص، انجام یک تحقیق علمی موثر، یا انجام یک عمل جراحی موفق یا مثلا پرورش یک کودک باشد و چه حتی کارهای موثر کوچک‌تر یا حتی بزرگ‌تر. مشکل ما در بحران‌‌های میانسالی نداشتن محصولات شاخص و موثر است که بتوانیم از تولید و انجام آنها لذت ببریم و به دیگران نیز سود و خیر برسانیم . وقتی چنین محصولاتی وجود ندارد‌‌، طبیعی است که عمر خود را بر باد رفته بدانیم.

 

فرمول جدید رسیدن به خواسته‌‌ها

همان‌طور که گفته شد راهی که کسی را به موفقیت می‌‌رساند ممکن است برای کسی دیگر نه تنها موفقیت‌آمیز نباشد بلکه او را به شکستی سنگین رهنمون شود. هیچ دو انسانی همانند نیستند و هر یک ما دراین جهان، یکتاییم، موجوداتی یکتا که حتی اثر انگشت‌مان هم مانند هم نیست. گرچه نیازهای غریزی ما یکسان هستند اما زندگی فقط به معنای رفع و پاسخگویی بدان نیازها نیست. به همین دلیل خود را کوچک و حقیر نشمارید و گمان نکنید همان کاری را باید انجام بدهید که اجداد‌تان انجام می‌‌دادند. وقتی خود را بزرگ ببینید برای خود اهداف بزرگتری در نظر خواهید گرفت و به سمت تحقق آرمان‌‌های متعالی‌تری پیش خواهید رفت.

 

به نظر من یک فرمول موثر، برای رسیدن به اهداف بزرگ و همچنین اهداف کوچک‌تر وجود دارد و آن این است که اول یک هدف بزرگ‌‌، یک آرمان اصلی و اصیل (که آنرا از ته دل دوست دارید) در زندگی خود قرار دهید و با تمام وجود‌‌، با تمام عشق و علاقه‌ای که در خود سراغ دارید به سوی آن حرکت کنید. سپس‌‌، در جریان این حرکت‌‌، خود به خود‌‌، چیزهایی که بدان نیاز دارید به سوی شما جذب می‌‌شوند. گویی همه هستی و کائنات به فرمان خداوند‌‌، دست به دست هم می‌‌دهند تا به شما کمک کنند که به آن هدف بزرگ و هماهنگ برسید. هدفی که با استعدادها و علائق و همه وجود شما هماهنگی دارد. هر جا به اصطلاح چاله‌ای وجود داشته باشد‌‌، هستی‌‌، به فرمان و قانون الهی‌‌، آن را پر می‌‌کند و هر جا خلاء یا نیازی به شما فشار بیاورد‌‌، بدون آنکه نیاز به تلاشی مضاعف باشد‌‌، آن را برآورده می‌‌کند.

 

برای مثال‌‌، حتی در ازدواج، وقتی شما به دنبال هدفی بزرگتر هستید، جنس مخالف شما به طرزی معجزه آسا‌‌، به سمت‌تان جلب می‌‌شود. چرا که هر انسانی در نهاد و ذات خود‌‌، خواهان ازدواج با کسی است که هدفمند و خیره به آرمان و هدفی بالاتر باشد و درگیر چیزهای کوچک‌‌، حقیر و روزمره نباشد. جالب این جاست وقتی که شما به جای محدود شدن به یک نفر و اصرار به ازدواج با او‌‌، به یک هدف بزرگتر می‌‌چسبید‌‌، جنس مخالفانی جذب شما می‌‌شوند که می‌‌توانند در راه رسیدن به آن هدف نیز یاری‌تان کنند و بودن شما در کنار هم‌‌، هر دو را با انرژی و توان بیشتر به سر منزل مقصودی ارزشمندتر می‌‌رساند .

بدین ترتیب شما با یک تیر چند نشان می‌‌زنید و به چندین خواسته دست می‌‌یابید‌‌، آن هم بدون این که تلاش اضافه‌ای کرده باشید.

 

پرهیز از شرطی شدگی‌‌ها و تکرارها

همان کارهایی را انجام ندهید که دیگران انجام می‌‌دهند‌‌، همان راههایی را نروید که دیگران می‌‌روند. ابتکار داشته باشید و برای خود کارها و راههایی را انتخاب کنید که در آنها خلاقیت و انرژی دارید و از انجامشان لذت می‌‌برید. اگر همان کارهای و روش‌‌های تکراری دیگران را انجام بدهید‌‌، حداکثر به همان مقصد‌‌ها خواهید رسید. گمان نکنید که اگر همه می‌‌گویند باید کار کنید، باید ازدواج کنید‌‌، باید درس بخوانید‌‌، باید پولدار شوید، باید در سن مشخصی به سفر بروید یا باید‌‌های مشابه اینها‌‌، ضرورت دارد که بدان باید‌‌ها تن بدهید. برخی از بحران‌‌های میانسالی زمانی پیش می‌‌آید که شما باید‌‌های اجباری و تکراری دیگران را می‌‌پذیرید و بدان تن می‌‌دهید. نسخه هایی که برای شما مناسب نیستند و حتی ممکن است روح و روان شما را بیمار یا آشفته کنند. بنابراین برای رضایت از زندگی این گام‌‌ها را دنبال کنید:

هر چه بیشتر خودتان را بشناسید. کاری به دیگران نداشته باشید و زندگی‌تان را بر اساس چشم و هم‌چشمی یا حسادت یا تکرار کار دیگران نچینید. بلکه ساختمان اصلی زندگی خود را‌‌، بر اساس شناخت خود‌‌، شناخت استعدادها و شناخت علاقه‌‌های خود بنا کنید.

 

با توجه به شناختی که از خود و علائق و نیازهای‌تان پیدا کرده‌اید‌‌، هدف‌گذاری کنید. هدف‌‌های بزرگ و کلان.

هدف‌‌های بزرگ و کلان خود را به اهداف کوچک‌تر و جزئی‌تر تقسیم کنید. بدین وسیله راحت تر می‌‌توانید به هدف برسید.

برای هر یک از اهداف کوچک‌تر، برنامه ریزی منطقی و زمان‌دار انجام دهید. برنامه‌ای که دقیقا به شما بگوید برای رسیدن به آن هدف‌‌، در چه زمان‌بندی‌‌، چه قدم‌‌های جزئی‌تری باید بردارید؟

با پشتکار قدم‌‌ها را دنبال کنید و هر جا به سد یا مانعی برخورد می‌‌کنید‌‌، با تکنیک‌‌های حل مسئله‌‌، مانع را بردارید و مشکل ایجاد شده را برطرف کنید.

هرازگاهی انرژی خود را بشناسید و از هدر دادن امکانات و انرژی پرهیز کنید.

برای حل مسائل یا پیدا کردن راههای کوتاه‌تر‌‌، از مشورت با متخصص‌‌ها بهره بگیرید.

هر از گاهی اهداف کلان و بزرگ خود را مرور کنید و ببینید در انتخاب آنها درست عمل کرده‌اید یا نه؟

 

هر چه بیشتر خودتان باشید و از این که ادای دیگران را در آورید پرهیز کنید.

حتما قبل از رسیدن به سی سالگی‌‌، راهی یکتا برای رشد و تعالی و شکوفایی استعدادهای خود پیدا کنید. نگذارید فرصت‌‌ها و موهبت‌‌ها در پیچ‌وخم‌‌های جاده تنبلی یا هرز انرژی از بین بروند. من یک جمله امیدوار کننده در این زمینه دارم که همیشه آنرا به خودم می‌‌گویم. اینک می‌‌خواهم آنرا به شما هم بگویم. اگر در کاری به اندازه کافی جهد و تلاش کنید و با خیرگی کافی به سوی هدفی بتازید، خداوند نیز شما را از برکت و لطف بی پایان خود بی‌بهره نخواهد گذاشت و به شما توان و حتی استعداد لیزری در همان زمینه خواهد بخشید.

ازدواج اینترنتی ....................

ازدواج با اینترنت!!!

روان شناسان معتقدند هر فردی در جریان رشد خود با نقاط عطفی مواجه می شود که باید آنها را با موفقیت پشت سر بگذارد. نقاط عطفی مثل ورود به مدرسه، ورود به سن نوجوانی و تجربه بلوغ، امتحان کنکور و ورود به دانشگاه، ازدواج، اشتغال، فرزنددار شدن و ... . همان طور که می دانیم ازدواج به عنوان یکی از مهم ترین انتخاب های زندگی فرد، در عین حال یکی از این نقاط عطف نیز هست. در فرهنگ ما ایرانیان خبر ازدواج یک نفر از نزدیکان مان ما را بسیار خوشحال می کند، همان اندازه که خبر جدایی دو نفر ما را غمگین و ناراحت. آمارها در ایران نشان می دهد از هر چهار ازدواج در ایران یکی از آنها به طلاق می انجامد.آمارهای رسمی نیز حکایت از طلاق روزانه 381 زوج در کشور دارد؛ یعنی هر ساعت 16 زوج در ایران از یکدیگر جدا می شوند!۴۷/۶۷درصدطلاق هاشهری و ۵۱/۷۵درصد آنها در روستاهاو در چهار سال اول زندگی رخ می دهد.

این آمارها بسیار هشداردهنده است؛ هم برای مردم، هم برای مسئولان و هم برای متخصصان حرفه های یاورانه مثل روان نشاسان، مشاوران خانواده و مددکاران اجتماعی. به نظرمی رسد ناکامی و بحران در خانواده دستاورد ازدواج نادرست است. بنابراین قبل از تحلیل و بررسی مقوله طلاق، باید به آسیب شناسی ازدواج بپردازیم. متأسفانه اغلب مردم، ازدواج را پدیده ای ساده و بی اهمیت می دانند و در وقوع آن به چند نکته کم اهمیت(چگونگی برگزاری جشن، سالن جشن، شام جشن، ماشین عروس و ...) توجه می کنند، در حالی که ازدواج یکی از مهمترین برهه های زندگی انسان به شمار می آید. علت این بی توجهی نیز «ناآگاهی» است.مسأله ای که نمی توان آن را نادیده گرفت بی توجهی نسبت به «ازدواج مناسب» است. برای نمونه بسیاری از جوانان(مخصوصاً دخترها) در همان ابتدای آشنایی تمایل به ازدواج دارند. گاهی نیز خانواده ای که از مراوده های فرزندش نگران است سعی می کند با ازدواج زودهنگام او، کنترل وی را به دیگری واگذار کند تا مشکلی برای خانواده رخ ندهد.جامعه و نهادهای مختلف هم سعی دارند با برخی تدبیرها مثل فراهم کردن تخفیف ها و تسهیلات مختصر، فقط ازدواجها را محقق کنند؛ در واقع همه ـ خواسته یا ناخواسته ـ به دنبال «ازدواج فله ای» هستند؛ یعنی توجه به کمیت ازدواج و نه کیفیت آن.

در بحث مشاوره پیش از ازدواج که وارد می شویم متوجه می شویم مشاوران خانواده در انجام مشاوره پیش از ازدواج چند اصل را مورد بررسی قرار می دهند. قبل از هر چیز، روان شناس وقوع یا عدم وقوع وابستگی عاطفی ـ شناختی(یا همان عشق) بین طرفین و میزان آن را بررسی می کند که در صورت وقوع انجام مشاوره پیش از ازدواج بی معنی است؛ چرا که عاشق و معشوق نگاه شان به یکدیگر توأم با سوگیری است و پاسخ های شان درباره ی طرف مقابل نیز چنین شرایطی دارد. روان شناس اغلب با بکارگیری فنون مشاوره، سعی می کند عشق را از حالت ناخوداگاه به خودآگاه تبدیل کند تا در این صورت انتخاب عاقلانه تری صورت گیرد. موضوع بعد، میزان آمادگی طرفین برای ازدواج است. سن، وضعیت تحصیل، خدمت سربازی و استقلال اقتصادی و اشتغال به کار داماد، بلوغ عاطفی و بلوغ عقلانی طرفین و... از جمله زیرمجموعه های بررسی میزان آمادگی طرفین برای ازدواج است. در مرحله ی بعد مشاور از دختر و پسر می خواهد تا به رابطه شان رسمیت ببخشند؛ چون انجام مشاوره پیش از ادواج بدون آگاهی والدین از این ازدواج با توجه به فرهنگ ایرانی معقول به نظر نمی رسد. در واقع ازدواج مقوله ای وابسته به فرهنگ است و جدای از آن نمی تواند باشد. در این مرحله مشاور می تواند مشاوره پیش از ازدواج انجام دهد. در انجام مشاوره پیش از ازدواج میزان جذابیت طرفین برای یکدیگر، سلامت روانی و جسماتی، تناسب و تفاهم شان را بررسی می کند و در مجموع اطلاعات به دست آمده را در اختیار مراجعان قرار می دهد؛ در عین حال که مسئولیت تصمیم گیری را به خود مراجعان واگذار می کند.

یکی از آسیب ها در فرآیند ازدواج دختر و پسرهای امروزی در جامعه ی ما دوستی ها و آشنایی های قبل از ازدواج است. از طرفی نیازجنسی(مخصوصاً در پسرها) و نیاز هر انسانی به احساس تعلق خاطر(اینکه حداقل یک نفر شما را دوست داشته باشد و شما نیز او را) تاحدی توجیه کننده ی تمایل افراد به برقراری چنین روابطی است و از سوی دیگر وابستگی عاطفی حاصل از برقراری چنین روابطی ممکن است انتخاب عاقلانه شان برای همسرگزینی را تحت تأثیر قرار دهد. مخافت صریح اغلب خانواده ها با چنین دوستی هایی در کنار تمایل دختر و پسرها برای برقراری چنین روابطی باعث می شود اگر آنها با هم دوست شدند هم به والدین شان اطلاعی ندهند. امروزه وسایلی چون موبایل و اینترنت چنین دوستی ها و روابطی را تسهیل کرده اند. افراد با عضویت در جامعه های مجازی بسادگی می توانند با افراد زیادی از جنس متفاوت خودشان تماس برقرار کنند.

نیاز برآورده نشده به احساس تعلق خاطر ـ که به گفته ی خیلی از روان شناسانیکی از مهم ترین نیازهای آدمی است ـ رابطه های مجازی را هم تحت تأثیر قرار می دهد و موجب دوستی های جدی و خارج از نت می شود. اگر در فضای زندگی واقعی امکان ماسک زدن در روابط بین فردی وجود دارد، در فضای مجازی این امکان خیلی بیشتر فراهم است. به همین خاطر هم چون آدم ها بصورت ذاتی دوست دارند دیگران در موردشان خوب و مثبت فکر کنند، از نقاب زدن ابایی ندارند. در حال حاضر در کشور ما حدود ۳۹ سایت همسریابی فعالیت می کنند که در این بین دو بنگاه همسریابی اینترنتی نیز به صورت اسلامی تأسیس شده اند و این درحالی است که سوء استفاده ها و آسیب های اجتماعی ایجاد شده در این زمینه، نگرانی های جدی را در مورد شکل گیری یک بحران اجتماعی در آینده موجب شده است. هرچند که در حال حاضر از میان ۳۹ سایت همسریابی اینترنی دو سایت با عنوان سایت هسمریابی اسلامی به فعالیت می پردازند، اما به گفته متخصصان و کارشناسان فرهنگی و اجتماعی چنین توجیهی نیز نمی تواند فعالیت این سایت ها را با تأیید همراه سازد.

تمایل به ازدواج اینترنتی و استفاده از سایت های هسمریابی در حالی از سوی جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی نوعی بحران به شمار می رود که در شرایط فعلی و بر اساس آمار اداره کل مطالعات اجتماعی و بررسیهای اجتماعی ناجا، ۶۳ الی ۶۸ درصد چت روم ها در اختیار جوانان قرار دارند؛ و در این میان جوانان ایرانی حتی گوی سبقت را از امریکایی ها و کانادایی ها هم ربوده اند. از سوی دیگر گفته می شود محتوای ۴۸ درصد این چت رومها را اطلاعاتی چون عکس در برگرفته و همین مساله تأثیرپذیری نوجوانان و جوانان را افزایش می دهد. به این ترتیب فعالیت های سایت های همسریابی اینترنتی در چنین فضایی، پدیده ای عجیب و منحصر به فردی به نظر نمی رسد، چرا که در حال حاضر بسیاری از جوانان مدت های طولانی از وقت خود را به صورت متناوب صرف نشستن پای دوستی های مجازی می کنند.

استفاده از اینترنت برای دوست و همسریابی ظاهراً در جامعه فعلی که بر پایه ارتباطات نوین شکل گرفته و اداره می شود آسانترین راه تشکیل زندگی مشترک به نظر می رسد. اما واقعیت این است که فضای مجازی نمی تواند ملاک دقیق و قابل اتکایی برای یافتن یک شریک دائمی به حساب آید. از سوی دیگر بررسی ها نشان می دهد بسیاری از افراد به منظور دوستیابی به سایت های همسریابی مراجعه می کنند اما به تدریج علایق ناشی از احساسات ناپایدار باعث تمایل به تداوم رابطه و در نهایت ازدواج می شود. به همین دلیل آسیب شناسان اجتماعی اینگونه آشنایی ها را که به ازدواج منجر می شود چندان موفق ارزیابی نمی کنند.

کارشناسان بر تشکیل شورای هماهنگی نظارت بر سایت های اینترنتی در این زمینه تأکید دارند. چرا که به اعتقاد آنها و بر اساس تحقیقات و بررسی های صورت گرفته در جریان استفاده از سایت های همسریابی بسیاری از اطلاعات کاربران به صورت غیرواقعی درج شده و حتی ممکن است افراد خود را در شغل و سنی غیرواقعی معرفی کنند و این در حالی است که در چنین فضایی ارتباط بیشتر به تعمیق مسائل عاطفی و انحراف رفتاری منتهی می شود. از این رو بهترین حالت فعالیتهای این سایتها در شرایط نظارت نهادها و سازمانهای واقعی عنوان شده است. با اینهمه، فعالیت سایت های همسریابی حتی اگر به مذاق کارشناسان، متخصصان و مسئولان اجتماعی و فرهنگی هم خوش نیاید در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفتگو و چت روم ها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکل گیری و رواج آن هستیم با این تفاوت که در این جوامع طرفین پس از این که تصمیم به ازدواج گرفتند شرایط خود را صادقانه بیان و با هم ازدواج می کنند. اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر می رسد اینگونه‌ آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراهند. شاید از این روست که کارشناسان در زمینه فروپاشی خانواده به مسئولان درباره ظهور و رواج پدیده ای به نام همسریابی اینترنتی نیز هشدار می دهد و آن را از جمله عوامل بروز اختلاف میان زوج های جوان می دانند.

لزوم ساخت برنامه های تلویزیونی و چاپ بروشورهایی با هدف اطلاع رسانی به هموطنان در زمینه شناخت محاسن و معایب ازدواج های اینترنتی جدی بنظر می رسد. به والدین توصیه می شود در خانواده فضایی توأم با حترام و شادی فراهم کنند، بر استفاده ی فرزندشان از اینترنت نظارت داشته باشند، از صحبت فرزندشان درباره ازدواج و انتخاب فرزند استقبال کرده ـ نه اینکه اقدام کنند!!! ـ و در این باره به آنها اطلاعات بدهند و برای ازدواج فرزندشان در هر شریطی و در هر سنی مشاوره پیش از ازدواج نزد متخصصان این رشته را جدی یگیرند.

اختلال وسواس

درباره اختلال وسواس چه می دانید؟

درباره ی اختلال وسواس

مقدمه

وسواس‌ها عبارتند از افکار و تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحم که با ارزش‌های فرد هماهنگ نیست و با احساس‌های ناراحتی و اضطراب و نیز تمایلی برای جبران وسواس همراه است. جبران غالبا شکل رفتار اجباری را به خود می‌گیرد( مثل شستن یا وارسی کردن) این رفتار اجباری معمولا به شیوه‌ای قالبی و تکراری بوده و خود فرد قواعد نحوه‌ی انجام آن را تعیین می‌کند. این رفتارهای وسواسی (مثل شستشو) در رابطه با تسکین موقتی اضطراب بوده و این انتظار را در ذهن فرد ایجاد می‌کند که اگر این رفتارها را انجام نمی‌داد، اضطرابش افزایش می‌یافت از طرفی اگر فرد طاقت روبرو شدن با افکار وسواسی‌اش را در وجود خود نبیند سعی می‌کند اثر افکار وسواسی را خنثی سازد، مثلاً در پاسخ به یک فکر وسواسی بخواهد آگاهانه به چیز دیگری بیاندیشد. همچنین فرد از موقعیت‌هایی که می‌توانند افکار وسواسی را برانگیزند اجتناب می‌کند. افکار وسواسی برای فرد وقتی در حالت آرامش درباره‌ی مشکل خود می‌اندیشد معمولا افکاری بی‌معنی و ناپذیرفتنی تلقی می‌شوند.
افکار وسواسی غیر ارادی و توأم با افزایش اضطراب هستند اما رفتارهای وسواسی ارادی هستند که فرد بمنظور کاهش اضطراب (یا کم کردن احتمال خطر) آنها را انجام می‌دهد!!! محتوای افکار وسواسی غیرقابل قبول و غالبا نفرت انگیز است و هر قدر یک اندیشه‌ی مزاحم از لحاظ شخصی ناپذیرفتنی‌تر باشد، وقوع آن فرد را بیشتر ناراحت می‌کند. بعضی از انواع افکار وسواسی عبارتند از:

  • افکار وسواسی با موضوعات مذهبی: بعضی مواقع سؤالات مذهبی به ذهن فرد می‌آید (مانند اینکه نکند خدا نباشد) که او را دچار حول و اضطراب می‌کند. بعضی افکار مایه‌ی فحش و نفرین و بی‌ادبی دارد (مثلاً فرد در دلش به خدا فحش می‌دهد : به شکل کفرگویی). بعضی اوقات نیز این افکار تصویری می‌شوند و تصویرهایی در ذهن او می‌آید که آنها را دوست ندارد (مثلا تصویر خدا به شکلی کریه و زشت به ذهن فرد می‌آید).
  • افکار وسواسی سکسی: مایه‌ی جنسی دارد و ممکن است به شکل فکر یا تصویر باشد در این حالت افکار سکسی که فرد دوست ندارد دائم به ذهنش می‌آید. همان طور که گفته شد بعضی افکار به شکل تصویری است (تصویر اندام جنسی فردی که با او رابطه‌ی جنسی برقرار می‌کند).
  • افکار وسواسی خطر: فرد با این افکار احساس خطر می‌کند و می‌ترسد برای خودش یا دیگران ایجاد خطر کند (مثلاً فرد به خود می‌گوید نکند به گوش پدرم سیلی بزنم یا نکند خودم را بکشم).
  • افکار وسواسی مرگ:این افکار از ذهن فرد می‌گذرد که نکند پدر، مادر یا دیگر نزدیکانم بمیرند (بیشتر درباره مرگ دیگران).
  • افکار وسواسی راجع به بیماری:فرد فکر می‌کند که دچار یک بیماری است (سرطان، ایدز و ...) و مخصوصا بیماری‌هایی که شیوع بیشتری دارد. که معمولا دلداری اطرافیان و پزشک هم تأثیر چندانی ندارد (فرد می‌گوید از کجا معلوم که من ایدز نداشته باشم ؟!).
  • افکار وسواسی راجع به آلودگی:در این نوع از افکار فرد دائماً فکر می‌کند که آلوده شده است این افکار دو دسته‌اند: الف) نجس و پاکی ، ب) پاکیزگی و کثیفی.
  • افکار وسواسی راجع به نظم:فرد هنگامی راضی است که هر چیزی سر جای خودش باشد.
  • افکار وسواسی راجع به انبار کردن:فرد هیچ چیزی را دور نمی‌ریزد اگر هم این کار را انجام دهد دچار اضطراب می‌شود. او برای توجیه می‌گوید هر چیزی زمانی به درد می‌خورد.
  • افکار وسواسی شک و تردید: بعضی افکار نوعی شک و تردید هستند که از قالب افکار خام خارج می‌شوند که یا به یقین تبدیل می‌شوند یا از کنار آنها رد می‌شویم. شک می‌تواند نسبت به هر چیزی صورت پذیرد و گاه ساده و در عین حال شدید است. شک لزوماً با بدبینی برابری نمی‌کند. فقط تردیدی است در مورد اینکه " آیا فلان کار را انجام داده‌ام یا نه؟" گاهی شدت شک آن قدر زیاد است که فرد وقت زیادی را صرف اطمینان خود می‌کند ولی نهایتا حل نمی‌شود و در موارد شدیدتر فرد نیاز دارد که دیگران او را کنترل و تأیید کنند. مثلاً فردی که به قفل کردن در منزل شک دارد ممکن است چندین بار از قفل بودن آن خود را مطمئن سازد و در را وارسی کند و در نهایت از همسرش بخواهد که او را مطمئن سازد که در قفل است. بعضی از شک‌ها از این هم شدیدتر هستند مثلاً فرد شک می‌کند که آیا بچه‌اش دختر خودش است یا نه؟ و سعی می‌کند با سؤالات خاصی و حتی دیدن نشانه‌ها به یقین برسد.
  • افکار جادویی: نوع دیگری از افکار وسواسی، جادویی هستند؛ بدین معنی که در آنها فرد برای افکارش ارزش اثر گذاری قائل است و تصور می‌کند افکارش در جایی مؤثرند. در بچه‌ها این افکار فراوان دیده می‌شود مثلاً فرد به خودش می‌گوید: "اگر توپ به در خورد من قبول می‌شوم !" پس عمل خود را اثر گذار می‌داند. این افراد به نوشته‌هایی مانند « فلان کار را بکن و این را هزار بار بنویس یا به هزار نفر بفرست ! » بسیار اهمیت می‌دهند. فرد مولد این نوشته‌ها، خود به دلیل داشتن افکار جادویی به پخش آنها می‌پردازد . افکار این افراد اگر به بن‌بست برسد، فراموش شده و اگر دوباره در چنین موقعیتی قرار گیرند، آن کار را انجام می‌دهند. آدم‌های مبتلا به وسواس ، امکان وجود چنین افکاری در آنها زیاد است. در برخی بیماران اسکیزوفرنیا از این هم شدیدتر است: مثلاً بیمار فقط زمانی از خانه خارج می‌شود که سر عقربه‌های ساعت بر روی یکدیگر قرار گیرند در این زمان این افراد معتقدند که افکارشان بر جهان آفرینش مؤثر است ولی این فکر علت منطقی ندارد. اگر این افراد رئیس شوند، افکار جادویی‌شان پس از مدتی در سطح کلی بصورت خرافات پخش می‌شود. این افکار یا با عمل به آن و یا با انکار آنها تقویت می‌شوند ( با نرفتن و اتفاق افتادن و رفتن و اتفاق نیفتادن) این افراد در حالت انتظار به سر برده و همه چیز را به موضوع خود ربط می‌دهند.

رفتارهای وسواسی

اعمال وسواسی (مثل شستن) همان طور که گفته شد اجباری بوده و فرد با ترک آن دچار اضطراب می‌شود. این اعمال ارادی بوده و ریشه در افکار وسواسی دارند که برعکس غیرارادی‌اند. انواع رفتارهای (اعمال) وسواسی:

  • اعمال وسواسی مذهبی: تجسّس در مورد اینکه آیا خدا هست یا نه؟ فرد می‌رود دنبال افکارش تا آنها را ثابت کند البته بعضی تجسّس‌ها فلسفی و فکری هستند که دو ویژگی دارند: 1) اضطراب زا نیستند. 2) می‌توان آن را به تعویق انداخت. ولی اعمال وسواسی خود اضطراب‌زا هستند. فرد افکار خود را کفر می‌داند و در جهت خنثی کردن افکارش بدنبال نذر و صدقه می‌رود. بعد از وقوع افکار وسواسی فرد بخاطر رهایی از اضطراب عملی انجام می‌دهد مثلاً زیاد نماز می‌خواند، جمله‌‌ای را چندین بار تکرار می‌کند و ... .

نکته: بیش از 90 درصد افکار وسواسی به اعمال وسواسی منجر می‌شوند ولی در جهت مخالف افکار. یعنی اعمال وسواسی در جهت کاهش اضطراب صورت می‌گیرد اما در جهت مخالف فکر وسواسی است. مثال:
فکر وسواسی: نکنه یه وقت دستم کثیف باشد!
عمل وسواسی: بارها و با دقت دستش را می‌شوید.

  • اعمال وسواسی سکسی: افکاری در ارتباط با رابطه‌ی جنسی با محارم وجود دارد که فرد برای رهایی از اضطراب بطور جبری مثلاً مادرش را نگاه نمی‌کند، خانه را به روز ترک می‌کند یا با او دعوا می‌کند تا افکارش موقتاً قطع شوند.

نکته: این اطمینان وجود دارد که هیچ گاه خود افکار وسواسی تحقق نمی‌یابد. این اطمینان بعد از ترک اعمال وسواسی، برای فرد دارای وسواس حاصل می‌شود.

  • اعمال وسواسی خطر :در اینجا فرد برای رهایی از افکار آسیب رساندن به خود و دیگران مثلاً تمام چاقوهای منزل را در جایی پنهان می‌کند. در فرد وسواسی هیچ‌گاه این گونه، امکان تحقق نمی‌یابند.
  • اعمال وسواسی شستن :مثل حمام رفتن طولانی،شستن ظروف بطور مکرر و ... .

وسواس مبنای ژنتیکی دارد اما بنظر می‌رسد یادگیری از محیط نقش بیشتری دارد. حکم وسواس در اسلام حرام است البته باید توجه داشت وجود شک و تردید (وسواس فکری) اشکالی ندارد اما وسواس عملی چون اختیاری است حرام است. در درمان باید وسواس عملی را کاهش دهیم تا به فکر وسواسی خاتمه دهیم. افکار وسواسی بجای اینکه متوقف شوند باید آزاد شوند. (در مورد درمان در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد).

  • اعمال وسواسی وارسی کردن: این افراد همیشه چیزهای مهمی را چندین بار و مرتباً بررسی می‌کنند. فرد عادی اصلاً چک نمی‌کند فرد محتاط یک بار چک می‌کند ولی فرد وسواسی بیش از یک بار و تا چندین بار به بررسی خود ادامه می‌دهد. از جمله شاخص‌های چک کردن (وارسی کردن):
  • خواندن: این افراد سرعت پائینی در خواندن دارند و یک صفحه را چند بار می‌خوانند، دارای اضطراب امتحان بوده و بد نیست بدانید 60-70 درصد افراد در خواندن وسواس دارند.
  • نظم: این افراد مقید به زمان هستند. عده‌ای از افراد منظم هستند زیرا از نظر انسانی و اخلاقی خود را مقید به استفاده‌ی صحیح از وقت خویش می‌دانند ولی افراد وسواسی اگر منظم نباشند دچار اضطراب شدید می‌شوند و بی‌نظمی شرایط زندگی آنها را برهم می‌زند.
  • نوشتن: مثلاً برای فرد نوشتن کند و همراه با وارسی است؛ برای پزشک نوشتن نسخه، برای مدیر نوشتن نامه و برای دانشجو نوشتن جزوه آسان نیست.
  • خرید: این افراد برای خرید، مدت‌ها فکر می‌کنند و از خرید خود احساس رضایت نمی‌کنند (به این افراد نباید جنس‌های مختلفی را نشان داد).
  • شمارش: در بچه‌ها شایع‌تر است. (شمردن موزائیک، تیر چراغ برق و ...). اگر شمارش با خرافات همراه شود افکار جادویی پدید می‌آید.
  • انتخاب: این افراد بطور کلی در انتخاب (همسر، شغل، رشته‌ی تحصیلی و ...) با مشکل روبرو می‌شوند، به همین دلیل یا انتخاب آنها طول می‌کشد یا اصلاً انتخاب نمی‌کنند. در سالهای اخیر این وسواس در مورد ازدواج افزایش یافته است، زیرا سن ازدواج بالا رفته است و با شکل گرفتن وسواس انتخاب سخت‌تر می‌شود.

رفتار تشریفاتی

یکی از عواملی که از وسواس کمی شدیدتر است، رفتار تشریفاتی است وقتی مجبور باشیم کاری را طبق یک آداب و رسوم خاص انجام دهیم به آن "رفتار تشریفاتی" می‌گویند. گاهی تشریفات در مورد کیفیت اعمال است مثلاً کیفیت شستن دست‌ها با آداب خاص همراه است گاهی تعداد و شمارش در رفتار تشریفاتی مهم است مثل تعداد دفعاتی که فرد دستش را می‌شوید.

درمان وسواس

اگر فردی که با مشکل وسواس روبروست می‌خواهد از شرکت در درمان خوداری کند، علی رغم آنکه کوشش‌هایی در جهت مقابله با اعتراض‌ها و نگرانی‌ها انجام می‌پذیرد، در آن صورت درمان هیچ اثری نخواهد گذاشت و نباید آغاز شود.

*روش‌های درمان

  • رویارویی ارادی و عمدی با موقعیت‌های اجتنابی قبلی
  • رویارویی مستقیم با محرکهای ترسناک (از جمله افکار)
  • جلوگیری از رفتارهای تشریفاتی اجباری و رفتارهایی که در جهت خنثی‌سازی، عمل می‌کنند

درمان افکار وسواسی

انسان‌هایی که از افکار وسواسی رنج می‌برند، اغلب بابت انجام ندادن وظایف خویش احساس گناه می‌کنند. اطمینان خاطر و قوت قلب دادن، به این افراد کمک نمی‌کند و اضطراب آنها را فقط به صورت لحظه‌ای کاهش می‌دهد. در رویکرد شناختی به طور اخص دو روش در مورد درمان افکار وسواسی به کار می‌رود: "عادت آموزی" و "توقف فکر". این دو روش جلوی اجتناب‌های اشخاص وسواسی را می‌گیرند. در عادت آموزی افکار وسواسی آن قدر تکرار می‌شوند که اضطراب شخص کاهش یابد. پس از سنجش مشروح مشکل، مراجع و درمانگر راه‌هایی پیدا می‌کنند که مراجع بدون آنکه حس کند باید کاری انجام دهد، افکار موردنظر را به ذهنش خطور دهد. بیمار عمداً به فکر مربوطه فکر می‌کند، آن را مکرراً یادداشت می‌کند و به نوار ضبط شده‌ی افکار و صدای خودش گوش می‌دهد.
یکی دیگر از روش‌های کاهش دفعات خطور افکار وسواسی به ذهن، روش توقف فکر است. بیمار و درمانگر فهرستی از افکار وسواسی و رویدادهای مولد این افکار تهیه می‌کنند. فهرستی نیز از افکار خوشایند تهیه می‌کنند، مثل حضور در یک مسابقه‌ی مورد علاقه یا استراحت کنار ساحل. درمانگر از بیمار می‌خواهد به صندلی تکیه بدهد و آرامش داشته باشد. سپس فکر وسواسی را تجسم کند. وقتی بیمار نشان داد که الان فکر در سرش هست، درمانگر فریاد می‌کشد « ایست!» سپس درمانگر در مورد آن فکر وسواسی از بیمار سئوال می‌کند. معمولاً با این روش، فکر مزبور از بین می‌رود. این کار را می‌توانیم چند بار انجام دهیم. همچنین می‌توانیم از بیمار بخواهیم فکر وسواسی را در نظر بگیرد و به خودش بگوید « ایست!» البته با صدای بلند. در عین حال درمانگر از مراجع می‌خواهد این کار را هر روز 20 دقیقه انجام دهد.

اجتناب و خنثی سازی افکار وسواسی

اجتناب مایع رویارویی با افکار ترسناک می‌شود و در خنثی سازی فرد آگاهانه سعی می‌کند فکرش را از افکار وسواسی منحرف سازد تا اضطراب حاصل از مواجهه با افکار وسواسی را خنثی سازد. در اعمال وسواسی نیز فرد بخاطر فرار از رویارویی با افکار در جهت مخالف افکار اعمالی را انجام می‌دهد. اعمال وسواسی و اجتناب و خنثی سازی، بیمار را از مقابله با موقعیت‌های ترسناک بازمی‌دارد، بدین ترتیب مانع از ارزیابی موقعیت از جانب فرد می‌شوند. اگر افراد این رفتارها را متوقف سازند، متوجه می‌شوند چیزهایی که آنها را می‌ترسانند در عمل اتفاق نمی‌افتد.

کسب خاطر جمعی

کسب خاطر جمعی این امکان را برای فرد فراهم می‌کند که مسئولیت خود را به افراد مورد اطمینان خود واگذار نماید و بدین ترتیب کسب خاطر جمعی هم به رویارویی بیمار با اندیشه‌ی مزاحم خاتمه می‌دهد. در بعضی موارد فرد دارای مسئله‌ی وسواس سعی می‌کند این خاطر جمعی را از مشاور یا درمانگر خود بگیرد. در این مواقع درمانگر وسوسه می‌شود که با ایجاد چنین اطمینانی اضطراب بیمار را کم کند، اما این کار با شکست مواجه می‌شود. شیوه‌ی تکراری، مقاوم و قالبی موجود در کسب اطمینان شباهت زیادی به سایر شکل‌های اعمال وسواسی دارد. البته از همین تجربه‌ی کسب اطمینان و خاطر جمعی در جلسه‌ی مشاوره می‌توان استفاده‌ی درمانی کرد به این شکل که وقتی فرد دارای وسواس در پی کسب خاطر جمعی است، درمانگر از او سوال می‌کند که آیا تسکین حاصل از کسب اطمینان پایاست یا زودگذر؛ و کسب اطمینان با سایر شکل‌های خنثی سازی مقایسه می‌شود و در این صورت کسب اطمینان به جای یک تجربه‌ی دلسرد کننده که جلوی سایر بحث‌های مفید را نیز می‌گیرد به یک فرصت تبدیل می‌شود که در آن وسواس مستقیماً مورد توجه قرار می‌گیرد. درمان وسواس شامل رویارو ساختن فرد با موقعیت‌های اضطراب برانگیز و در عین حال تشویق او برای ایجاد وقفه در هر نوع رفتاری است که مانع از این رویارویی می‌شود و یا به آن پایان می‌بخشد. همزمان با آن ارزیابی مجدد ترس‌ها مورد تشویق قرار می‌گیرد، به نحوی که بیمار درمی‌یابد چیزهای مورد ترس، در واقع اتفاق نمی‌افتد.

پس می‌توان نتیجه گرفت بهترین راه برای برخورد با این افکار این است که به آنها عادت کرد بدون آنکه به کارهایی از قبیل شستشو و اجتناب پرداخت. این کار به چند طریق کمک می‌کند: فرد دارای وسواس می‌تواند به چیزهایی که او را می‌ترسانند عادت کند، در این صورت، سبک زندگی معمولی‌تری بوجود می‌آید و متوجه می‌شود که چیزهایی که او را بیش از حد می‌ترسانند، اتفاق نمی‌افتد. قسمت عمده‌‌ی هدفهای درمانی، این است که راه‌هایی در این جهت پیدا شود و اینکه فرد هر چه بیشتر با چیزهایی که او را اذیت می‌کند تماس حاصل کند تا به آنها عادت کند، مهم است. شیوه‌هایی برای جلوگیری از رفتارهایی مانند شستشو مورد استفاده قرار گیرند تا خود او متوجه شود آنچه موجب نگرانی‌اش می‌شود. واقعاً اتفاق نمی‌افتد فرد دارای وسواس با به کارگیری این شیوه‌ها ابتدا اضطراب پیدا می کند اما بعد از مدتی این اضطراب کمتر و کمتر می‌شود. هدف اصلی در کار مشاوره با وسواس این است که فرد بتواند شیوه‌های دیگری در پاسخ به افکار وسواسی یاد بگیرد تا ارتباط بین افکار و هراس کاهش یابد.

بیو ریتم چیست؟

بیوریتم چیست؟

بیوریتم چیست ؟

شاید شما هم مثل ما تجربه کرده باشید که بعضی روزها از قدرت و انرژی زیادی برخورداریم و قادر به انجام هر کاری هستیم و بعضی وقتها آنقدر خسته و بی رمق هستیم که از انجام کارهای ساده خود نیز رنجور می شویم، گاهی اوقات سرحال و شاداب هستیم و برعکس بعضی روزها بی دلیل کسل و بی حوصله هستیم و نیز در مورد قدرت ذهن ما نیز چنین است بعضی روزها خوب یاد می گیریم و حافظه خوبی داریم و اما در برخی مواقع کندذهن و تنبل می شویم ، براستی چرا چنین حالتی در ما رخ می دهد؟

به خاطر وجود
بیوریتم در سیستم بدن ماست که ما تغییر حالت می دهیم، در واقع انرژی فیزیکی، حالات روحی و وضعیت احساسات ما و نیز توان فکری و قدرت یادگیری و حتی حس ششم ما همه به شکل دوره ای کم و زیاد می شوند و در وجود انسان سطوح انرژیهای مختلفی وجود دارد که از بدو تولد فرد شروع به زیاد شدن و سپس کم شدن و تکرار این دوره ادامه می یابد و تغییر این دوره ها باعث تغییر حالات مختلفی در انسان می شود. واژه بیوریتم در واژه نامه آکسفورد به صورت زیر تعریف شده است: «هر الگوی مکرری از فعالیتهای فیزیکی، احساسی و اداراکی که بر رفتار انسان اثر می گذارد» و معادل فارسی آن زیست آهنگ نامیده می شود.

بیوریتم دانش شناخت ریتمهی بدن انسان است.تئوری بیوریتم چنین می گوید:
بدن شما داری چهار ریتم و سیکل اصلی است که عبارتند از: دوره عاطفی, عقلانی, فیزیکال و شهودی. هر دوره مدت زمان خاصی طول می کشد و در طول زندگی شما به صورت پریودیک ادامه می یابد. اگر هر دوره را به صورت تابعی از زمان رسم کنیم توابع سینوسی شکلی خواهند شد که در طول یک پریود نقطه پیک مثبت و منفی خواهند داشت.

تفاوت بین ریتم بدن انسانها به دلیل تاریخ تولد آنهاست. یعنی هنگامی که شما متولد شدید به دلیل عواملی همه چهار ریتم بالا از نقطه خاصی حرکت خود را آغاز کردند و با گذشت سالها به دلیل تفاوت در زمان پریود ریتمها , منحنیهی
بیوریتم با یکدیگر تداخل پیدا کردند.

تاریخچه کشف بیوریتم                                                                                            

تاریخ کشف ین پدیده علمی به سال هی 1897 تا 1912 میلادی باز می گردد . در آن زمان دکتر هرمان سوبودا, استاد روانشناس دانشگاه وین (اتریش ) در تحقیقات خود متوجه شد که حالت جسمی و احساسی بیماران او به صورت چرخه ی است . وی با ثبت دوره هی بیماری و سکته قلبی و توهمات بیماران خود, متوجه شد که چرخه یا سیکل تکرار اوج و نزول انرژی فیزیکی و جسمی افراد هر 23 روز یکبار تکرار می شود و چرخه شارژ و دشارژ انرژی احساسی افراد, هر 28 روز یکبار تکرار می شود .

همزمان با او و بدون اطلاع وی, در برلین هم دکتر ویلهلم فلیس , پزشک و دوست نزدیک روانشناس بزرگ زیگموند فروید, ین چرخه هی 23 و 28 روزه را با فروید در میان گذاشت که ضمن تیید, نظریه وی روی افراد مختلفی آزمیش شد . بعد از آنها فردی به نام پروفسور آلفرد تلتچه که استاد علوم مهندسی بود, متوجه شد که قدرت استدلال و توانیی ذهنی شاگردانش همیشه یکسان نیست و از یک سیکل 33 روزه تبعیت می کند. ین دوره ها نه تنها در مورد شاگردان ضعیف و متوسط اتفاق می افتاد بلکه در مورد دانشجویان قوی و مستعد هم همین اتفاق رخ می دهد و هوش و هوشیاری آنها نیز یک الگوی ریتمیک 33 روزه را دنبال می کرد . به عبارت دیگر, قابلیت افراد بری جذب و تفسیر یده هی جدید و توانمندی هی ذهنی آنها, در یک سیکل 33 روزه تکرار می شود. بعد از کشف ین پدیده در جسم و روح و ذهن انسان, تحقیقات زیادی در آلمان, ژاپن و یالات متحده صورت گرفته که نتیج آن در مقالات علمی متعددی درج و اثبات شده است.

از طرف دیگر هم بید یادآوری شود که نظریه شارژ و دشارژ متناوب باتری هی انرژی درون روح و جسم یک نظریه جدید نیست و از زمان هی بسیار دور پر و خالی شدن متناوب و دوره هی انرژی طبیعت یک امر بدیهی و جا افتاده محسوب می شود. نظریه ئین و یانگ در فلسفه هی چینی و ژاپنی نیز به روشنی بیانگر وجود همین پدیده است.
بیوریتم فقط شکل ریاضی شده و قانونمند ین پدیده است.


دوره های بیوریتم

دوره های بیوریتم زیادی در بدن ما وجود دارد که البته ما به بررسی 3 دوره اصلی فیزیکی، احساسی، ادراکی و دوره فرعی حس ششم می پردازیم. تمام دوره های بیوریتم به شکل نمودار سینوسی از بدو تولد آغاز می شوند و حول خط مبنا یا محور زمان با پریودهای متفاوت در حال زیاد و کم شدن ادامه می یابند.

روز آغازین همانطور که در شکل ملاحظه می کنید ابتدا نمودار در بالای خط مبنا در منطقه مثبت یا فعال حرکت کرده سپس به اوج خود رسیده و بعد شروع به حرکت به سمت پائین و وارد شدن به منطقه غیرفعال یا منفی زیر خط مبنا می کند. در واقع زمانی که یک دوره در منطقه مثبت قرار دارد فرد دارای حداکثر انرژی بوده و هرچه جلوتر می رود انرژی خود را از دست می دهد و زمانی هم که دوره مورد نظر وارد منطقه منفی می شود سطح انرژی پائین و آرام آرام انرژی از دست رفته جبران می شود.

دوره فیزیکی:



بیشتر در مردان غالب است.توانییهی ین دوره عبارتند از: قدرت, طاقت, یمنی نسبت به بیماری , توانیی , هماهنگی چشم و دست و مقاومت نسبت به درد. ین دوره بر جنبه هی فیزیکی بدن تاثیر می گذارد. در دوره مثبت ین سیکل شما در بهترین وضعیت هستید و از نظر فیزیکی در موضوعاتی که از لحاظ قدرت و تحمل نیاز به کار دارند موفق هستید.در ریتم پیینی دوره فیزیکال شما انرژی کمتری دارید و کمتر احساس سر حال بودن می کنید.دارای دوره 23 روزه است که 5/11 روز آن در منطقه مثبت و پرانرژی به سر می برد و 5/11 روز دیگر آن در حالت سطح انرژی پائین و در نتیجه قدرت و استقامت نیز پایین می باشد.

دوره احساسی
(عاطفی):



ین
دوره در خانمها غالب است و 28 روز طول می کشد. ین دوره تنظیم کننده هیجانات , احساسات, خلق, فانتزی ها, مزاج, عواطف , خلاقیت و وکنشهاست. توانییهی ین دوره ثبات وضعیت روانی و خلق است.در طی مثبت (14 روز اول) ین دوره شما احساس خلاق بودن , گرم و صمیمانه بودن می کنید و در روابطتان بازتر هستید در طی دوره منفی (14 روز دوم) بیشتر تمیل به گوشه گیری دارید همکاری کمتری دارید و ممکن است خیلی تحریک پذیر و منفی باشید.

دوره ادراکی
(عقلانی):



ین دوره که 33 روز طول می کشد تنظیم کننده هوش, منطق, وکنشهی ذهنی_روانی, آگاهی , تصمیم گیری , قضاوت , قدرت , استدلال و حافظه است. به طور خلاصه توانییهی دوره , توانیی بری یادگیری, حافظه, تفکر تحلیلی منطقی و تصمیم گیری است. در دوره مثبت
(16.5 روز اول) به نظر می رسد که حدکثر پاسخگویی عقلانی را داشته باشید شما در پذیرش و فهم عقید جدید فرضیه ها و روشها باز هستید. در دوره منفی (16.5 روز دوم) مشکل در گرفتن فرضیات و عقید جدید وجود دارد.

دوره حس ششم
(الهامات درونی،شهودی):



این دوره از دوره های فرعی محسوب می شود و مؤثر بر حس ششم و الهام و دریافت مستقیم می باشد و دارای دوره 38 روزه «19 روز مثبت و 19 روز منفی» است.

فواید بیوریتم

اطلاع از بیوریتم بدنتان به غیر از سرگرمی به شما کمک می کند تا مثلا هنگامی که در قسمت منفی دوره عقلانی قرار دارید از تصمیم گیری هی جدی بپرهیزید و یا وقتی که در دوره مثبت فیزیکی قرار دارید به کارهی عقب افتاده خود رسیدگی کنید.

بدن انسان یک سری دوره هی طبیعی دارد که چهار دوره آن توضیح داده شد. زمان تناوب ین دوره ها متفاوت است بنابرین طبیعی است که با گذشت زمان, دوره ها با هم تداخل پیدا میکنند مثلا زمانی که شما در قسمت مثبت فیزیکی قرار دارید ممکن است منحنی دوره عقلانی در قسمت منفی قرار داشته باشد و الی آخر ....... اما وقتی کلمه تداخل ریتمها در
بیوریتم به کار برده می شود منظور آن است که زمان تناوب دو و یا چند ریتم بر هم منطبق شده است.

استفاده کاربردی از بیوریتم:

آگاهی داشتن از وضعیت سطوح انرژی فیزیکی، احساسی و ادراکی می تواند در افزایش بهره وری فرد کمک کند به عنوان مثال زمان اوج انرژی فیزیکی مناسب برای کارهای سنگین مسابقات ورزشی و اعمال جراحی و دندانپزشکی است و نیز برای مدیران و تاجران نیز اتخاذ تصمیم های مهم در دوره مثبت تفکر و ادراک نتیجه بهتری دارد و مهم تر از این ها دانستن روزهای بحرانی است که فرد باید بیشتر مراقب خود باشد چون امکان اشتباه و خطا برایش وجود دارد و از انجام کارهای حساس و پرخطر بپرهیزد.

در ژاپن و آلمان به خلبانها و رانندگان قطارهای پرسرعت در روزهای بحرانی اجازه کار نمی دهند و حتی در کارهای پرخطر صنعتی به کارگران در روزهای بحرانی مرخصی می دهند و این باعث شده که آمار حوادث و تلفات آنها تا حدود 60 درصد کاهش یابد. به هر حال دانش
بیوریتم می تواند در افزایش بهره وری و بازده شخصی بکار گرفته شود.

روز بحرانی چیست؟

گفتیم که نمودار بیوریتم به شکل سینوسی گاه در منطقه مثبت و گاه در منطقه منفی در حال بالا و پایین رفتن است و هیچکدام لزوماً خوب یا بد نیست، این حالت پر و خالی شدن مثل شارژ و دِشارژ باطری یک حالت طبیعی است، اما در نمودار روزهایی وجود دارد که حساس و روز بحرانی نامیده می شود. لحظه ای که نمودار از منطقه مثبت به منطقه منفی وارد و از خط مبنا می گذرد لحظه بحران یا روز بحرانی نامیده می شود. در واقع سطح انرژی یک لحظه صفر می شود مثل باطری که یک لحظه خالی می شود تا مجدداً زیر شارژ قرار گیرد. پدیده بحران مانند این است که جسم گرمی یک دفعه وارد محیط سرد می شود این گرم و سرد شدن مانند شوک در آن ریتم ایجاد ناپایداری می کند و روز بحران هر دوره ناپایداری و تزلزل و شوک در آن ریتم ایجاد می کند و باعث آشفتگی و یا احتمال بروز خطا و اشتباه و در نتیجه حادثه برای فرد است و به فرد توصیه می شود در این روز بیشتر مراقب خود باشد . روزهای بحران دوره فیزیکی، احساسی، ادراکی و حس ششم به ترتیب در روزهای 5/11 و 14 و 5/16 و 19 روز از ابتدای نمودار محسوب می گردد.

فلسفه بیوریتم در کائنات و انسان:

با کمی دقت و تأمل در محیط اطراف خودمان در می یابیم که در اکثر چیزها حالت دوره ای و تکرار وجود دارد پیدایش شب و روز، حرکت ماه به دور زمین، چرخش زمین به دور خورشید و پیدایش فصل ها و تکرار آنها و رشد گیاهان در بهار و خواب زمستانه آنها و کوچ پرندگان مهاجر و وزش بادها و ریزش برگ درختان و رویش مجدد آنها همه حکایت از وجود فلسفه بیوریتم در کل کائنات می کند که البته خالق هستی در هر گوشه هستی بیوریتم مخصوص خودش را آفریده و در کتاب آسمانی قرآن آیات فراوانی اشاره به این موضوع دارند مثلاً در آیه 80 سوره مؤمنون: «او کسی است که زنده می دارد و می میراند و در پی یکدیگر آمدن شب و روز از اوست، آیا تعقل نمی کنید؟» و نیز در آیه 5 سوره جاثیه: «در پی یکدیگر آمدن شب و روز، و روزیی (بارانی) که خداوند از آسمان فرو فرستاده است، و زمین را پس از پژمردنش بدان زنده داشته است و در گرداندن بادها مایه های عبرتی برای خردمندان هست» این آیات اشاره به بیوریتم در طبیعت و تعقل در آن می کند و در آیات فراوان دیگری اشاره به گردش خورشید و ماه، شب و روز و حیات مجدد گیاهان که همه را مایه های عبرت برای اندیشه وران می داند و با دقت در این پدیده وجود دوره های بیوریتم را می توان درک کرد، در واقع خالق هستی وجود بیوریتم را در جهان هستی لازم دانسته و در هر گوشه ای آن را به شکلی خلق کرده است البته بهترین و کاملترین آفرینش خداوند انسان است که اشرف مخلوقات محسوب شده و کاملترین شکل های بیوریتم در جهت منافع او در وجود انسان خلق شده است که باعث تغییر حالات مختلف درون انسانها می گردد که حتی خدای متعال در آیه 19 سوره انشقاق: «سوگند که شما از حالی به حال دیگر درآیید» نیز اشاره به تغییرات و دگرگونی حالات مختلف در وجود انسان دارد که لازمه رشد و تکامل انسان و حکمت خداوند است زیرا انسان را کاملترین و بهترین مخلوق خود قرار داده و انسان در بهترین حالت ممکن خلق شده است و در آیه 4 سوره تین فرموده: «لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی اَحسنِ تقویم» «براستی که انسان را در بهترین قوام آفریده ایم». به هر حال پذیرفتن فلسفه بیوریتم با نشانه های موجود در طبیعت و دگرگونی حالات مختلف در درون خودمان کار زیاد مشکلی نیست اما شاید به این فکر بیفتیم که وجود بیوریتم چه فایده ای برای ما دارد؟ به هر حال هر پدیده ای که خداوند در وجود ما خلق کرده بی حکمت نیست و مطمئناً لازمه رشد و تکامل ما بوده است، در اینجا ما با مثال هایی ساده سعی در تشریح فواید بیوریتم داریم، کافیست یکبار دیگر بیوریتم را در خود بررسی کنیم ، تغییر حالات یا سطوح انرژیهای مختلف فیزیکی، احساسی و ادراکی در وجود ما که گاه این انرژیها زیاد و گاه کم می شوند چرا؟ قبل از آن به توضیح اصل جاری بودن بوعلی سینا می پردازیم: «آب چون بماند می گندد و زلال است تا روان است» و خود به تجربه دیده اید آبی که در برکه ای ساکن بماند به گنداب تبدیل می شود و اگر در جویباری جاری شود زلال خواهد شد، در واقع ما در تمام مسائل زندگی باید اصل جاری بودن را رعایت کنیم تا نگندیم. همیشه جاری باشیم و از بسته بودن بپرهیزیم مثلاً فردی که پولش را به جریان می اندازد و از آن می بخشد جریان برکت و فراوانی را به سوی خود جاری می کند و کسی که خساست و بسته بودن را پیشه می گیرد حالت فقر و نداری را تجربه می کند. کسی که از علمش به دیگران می آموزد دائماً صاحب دانش و کمالات جدیدتر می گردد، این مثال های ساده لزوم جاری بودن را به ما گوشزد می کند. حال که با مفهوم جاری بودن و لزوم آن آشنا شدید به مبحث بیوریتم در وجود انسان باز می گردیم. اگر ما وجود خودمان را مانند ظرفی از انرژی تصور کنیم که توسط خداوند انرژی فیزیکی، احساسی و ادراکی در وجود ما سرشار می شود، حال اگر این انرژی در وجود ما ثابت بماند حالت ماندگی، کهنگی و گندیده پیدا خواهد کرد باید اصل جاری بودن در ما شکل بگیرد تا جریان انرژی در ظرف وجودی ما جاری شود و ما سرشار از انرژی تازه و زلال و پاک شویم به همین جهت در ظرف وجودی ما دریچه هایی برای تخلیه انرژیها و نهایتاً جاری شدن آنها در وجود ما تعبیه شده است که با باز و بسته شدن این دریچه در ظرف انرژی ما تغییرات میزان انرژی صورت می گیرد ، مثلاً زمانی که دریچه بسته می شود سطح انرژی ما ماکزیمم و زمانی که دریچه کامل باز می شود سطح انرژی ما مینیموم است و این شاید مثال واضحی برای درک بهتر موضوع باشد و اگر به این مثال ساده توجه کنیم درمی یابیم که پرو خالی شدن سطوح انرژی در وجود ما به خاطر اصل جاری بودن جهت زلال و تازگی انرژی ما چیز خوبی است و نباید حالتی مثل کمبود انرژی را بد دانست ، در واقع این زمان جهت تخلیه شدن ظرف انرژی ما از انرژی کهنه و قدیمی و تمیز شدن ظرف انرژی ما و آماده شدن برای دریافت انرژی نو و جدید است . از دلایل مهم دیگر پر و خالی شدن انرژی در وجود ما (بیوریتم) جلوگیری از یکنواختی و روزمرگی ماست در واقع تا تاریکی نباشد ، جلوه روشنایی مهم شمرده نمی شود، تا کمبود نباشد ، فراوانی احساس نمی شود و یا اصلاً اگر حال بد نباشد حال خوب و شادی احساس نمی شود و یعنی اگر حال خوب و پرانرژی بودن دائمی شود مطمئناً قدر و درک طعم آن شناخته نمی شود و یک امر عادی و بی ارزش خواهد شد مسلماً خلقت هر پدیده ای در وجود هستی توسط خداوند بی حکمت نیست و اما شاید امروز ما حکمت آن را درک نمی کنیم!

مثال هایی برای درک بهتر بیوریتم:

1- باطری: شما تصور کنید که باطری قابل شارژی در اختیار دارید ابتدا این باطری کاملاً پر و به شما انرژی و روشنایی می دهد پس از استفاده از قدرت آن کاسته شده و این مانند ناحیه مثبت بیوریتم شما می تواند باشد تا اینکه میزان انرژی آن به حد صفر می رسد در این لحظه شما هیچگونه روشنایی ندارید تا باطری زیر شارژ قرار گیرد این لحظه صفر و بی انرژی را روز بحرانی در بیوریتم شما گویند پس از قرار گرفتن باطری در حالت شارژ وجود روشنایی برای شما امکان پذیر شده و این مانند ناحیه منفی بیوریتم می باشد تا زمانیکه باطری کاملاً شارژ شود.

نتیجه: در هر دو حالت شارژ و دِشارژ می توان روشنایی داشت ، اما زمان قبل از شارژ یا روز بحران هیچ انرژی وجود ندارد پس ما باید مراقب روزهای بحرانی باشیم.

2- چشمه آب در طول سال:
اگر دقت کنید خواهید دید که چشمه های آب کوهساران در بهار پرآب هستند و در تابستان آرام آرام کم آب می شوند و در روزهای پایانی تابستان خشک می شوند و در فصل پائیز و زمستان با بارندگی سرشار از آب می شوند.

بهار و تابستان چشمه همچون زمان مثبت منحنی
بیوریتم در وجود ماست و روز پایانی تابستان که چشمه خشک می شود روز بحرانی در بیوریتم ما و پائیز و زمستان چشمه همچون زمان منفی منحنی بیوریتم ما جهت شارژ شدن می باشد. پس ما باید مراقب روز بحرانی یعنی روز آخر تابستان و روز خشک شدن چشمه باشیم.

3- لذت بردن از فصل های سال : بعضی ها فقط فصل بهار و تابستان را خوب و زیبا می دانند و از آن لذت می برند و پائیز و زمستان را ناخوشایند می دانند در صورتی که اگر پائیز و زمستان نباشد فصل بهار و تابستان پربار نخواهند بود به هر حال اگر ما یک فرد آگاه باشیم از زیبایی و طراوت بهار حداکثر استفاده و لذت را برده و در تابستان با گردش و تفریح و شنا در آب لذت می بریم در پائیز از زیبایی برگ ریزان و خش خش برگ درختان زیر پاهایمان لذت خواهیم برد و در زمستان با لباس گرم از برف و یخبندان و برف بازی و اسکی لذت خواهیم برد. نتیجه اینکه یک فرد آگاه به فصل ها کلیه فصل ها را عالی و زیبا می داند و از همه آنها لذت می برد. کل نمودار
بیوریتم ما مانند 4 فصل زیباست و نباید قسمت مثبت آن را فقط خوب و قسمت منفی آن را بد بدانیم. کافیست نگاه خودمان را تغییر داده و شرایط موجود سطوح انرژی را به همان میزانی که هستند بپذیریم و از تمام روزها و لحظه های زندگی خود لذت برده و هیچ گاه خود را محدود نکنیم.

4- بهره وری کشاورز در طول سال : در فصل های موجود در طبیعت هر کدام ، میزان انرژی زمین ، آب و هوا برای کشاورزی تغییراتی وجود دارد که یک کشاورز باید در هر فصل و زمان مخصوص خودش مراحل کاشت ، داشت و برداشت را انجام دهد تا بتواند بهره وری بالایی داشته باشد. ما نیز به خاطر
بیوریتم داخلی ، فصل های متفاوتی را در درون خود احساس می کنیم و چه خوب است که همچون کشاورز بهترین زمان کاشت ، داشت و برداشت را در وجود خودمان بدانیم تا بهره وری بالاتری پیدا کنیم در باب رسیدن به اهداف و آرزوها مناسب با فصل های درونی ما جهت بهره وری بالاتر در نقشه گنج (فصل چهارم نرم افزار) برنامه کاملی شرح داده شده است و لازم به ذکر است که در این نرم افزار برای درک بهتر وضعیت بیوریتم های مختلف ما از فصل های سال جهت درک و فهم بهتر و ساده تر سطوح انرژیکی استفاده کرده ایم و بدین شکل است که در فصل بهار و تابستان نمودار مثبت و پائیز و زمستان نمودار در منطقه منفی قرار دارد. در فصل زمستان و بهار، نمودار حالت رشد افزایشی دارد و در فصل تابستان و پائیز، نمودار حالت نزولی و رو به کاهش دارد.

گزارش بیوریتم روزانه شما با فصل ها:

اگر دقت کنید در خواهید یافت که در پرشین فال سطوح انرژی های مختلف بیوریتم که شامل دوره های فیزیکی، احساسی، ادراکی و حس ششم است هر کدام با جملاتی از فصل ها گزارش داده شده است برای درک بهتر این گزارشات روزانه سعی کنید با فصلهای سال و میزان انرژی تابش خورشید، گرما و چگونگی فصلهای سال ارتباط برقرار کنید و تصویر آنها را در ذهن خود بسپارید و سپس اگر به شما گفته شده که شما در نیمه دوم تابستان ادراک و منطق خود هستید سطح تابش و گرمای نیمه دوم فصل تابستان را به یاد آورید و درک کنید که میزان ادراک و منطق شما حدوداً چقدر است؟

همان طور که می دانید چرخه فصل ها شامل : بهار، تابستان، پائیز و زمستان خود نمونه ای از یک
بیوریتم واقعی در وجود طبیعت است اگر ما بتوانیم با فصل ها و طبیعت و چگونگی حالت طبیعت در هر فصل ارتباط برقرار کنیم، وضعیت طبیعت دوره های درونی خودمان را نیز می توانیم با کلمات بهار، تابستان، پائیز و زمستان درک کنیم گفتن نام فصل ها برای گزارش روزانه هریک از دوره ها ها در واقع شبیه سازی برای درک بهتر ما از وضعیت بیوریتم مان است.

نمودار
بیوریتم فصل ها در طبیعت بدین گونه است:



اگر میزان حرکت و رشد نمودار را به میزان تابش خورشید مطابقت دهیم در خواهیم یافت که میزان تابش خورشید از ابتدای زمستان شروع به افزایش می کند و تا اولین روز تابستان رشد این نمودار ادامه دارد و از ابتدای زمستان تا ابتدای تابستان روزها بلندتر و شب ها کوتاه می شوند و اما از ابتدای تابستان تا اول زمستان از میزان تابش خورشید و گرمای آن هر روز کاسته می شود و روزها شروع به کوچک شدن و شبها تا شب یلدا بزرگتر می شوند وبر حسب ین روند تغییر در میزان تابش خورشید و گرمی آنست که فصل ها شکل میگرند و این حرکت سینوسی دقیقاً مشابه حرکت سینوسی نمودارهای
بیوریتم ماست اما با پریود متفاوت و در واقع پریود فصلهای طبیعت از پریود فصلهای درونی بیوریتم بدن ما خیلی بزرگتر است(طول دوره= 365 روز).

به هر حال ما از این شباهت فصل ها با
بیوریتم استفاده کرده و گزارش روزانه هر کدام از دوره ها را به زمان فصل ها نوشته ایم تا بتوانیم به نوعی وضعیت سطوح انرژی خود را در دوره های متفاوت به زبانی ساده شرح دهیم.